یورش فرهنگی توهم توطئه نیست!
فریبرز قربانزاده، طراح لباس در گفت‌وگو با «جام‌جم»:

یورش فرهنگی توهم توطئه نیست!

روایت تازه اشکان درویشی از پشت پرده کودکان کار در «کن پامنار»

زندگی سیاه کودکان‌کار در جهان‌رنگی سلبریتی‌ها

اشکان درویشی که از مجریان توانمند تلویزیون است این روزها فیلم سینمایی «کن پامنار» را بر پرده سینماها دارد. فیلمی عمیق و تکان‌دهنده درباره کودکان کار.
اشکان درویشی که از مجریان توانمند تلویزیون است این روزها فیلم سینمایی «کن پامنار» را بر پرده سینماها دارد. فیلمی عمیق و تکان‌دهنده درباره کودکان کار.
کد خبر: ۱۴۰۳۳۶۴
نویسنده ساناز قنبری - گروه فرهنگ و هنر

کودکان کاری که در سال‌های اخیر تبدیل به نوعی ژست و تبلیغ برای برخی سلبریتی‌ها شده‌اند که خود را حامی آنها نشان می‌دهند اما در عمل از این کودکان سوءاستفاده می‌کنند تا نظر مخاطبان را به آثار خود جلب کنند. به بهانه نمایش این فیلم در گروه هنر و تجربه گفت‌وگویی در جام‌جم با اشکان درویشی که علاوه بر کارگردانی، تهیه‌کنندگی این اثر را هم بر عهده دارد انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

موضوع کودکان کار و پرداختن به زندگی آنها یک موضوع مهم اجتماعی و دغدغه مهم جامعه است. چقدر تلاش کردید در تولید فیلم کن پامنار بیان گل‌درشت نداشته باشید و به ورطه شعارزدگی نیفتید؟
بارها معضلات مختلف اجتماعی در قالب فیلم، سریال و دیگر محصولات فرهنگی به مردم عرضه شده اما از آنجا که بیان‌شان خیلی گل‌درشت بوده کارکرد خود را از دست داده‌اند. نمی‌دانم برنامه «عصرجدید» خاطرتان باشد یا نه. این برنامه بزرگ‌ترین برنامه استعدادیابی تلویزیونی در ایران محسوب می‌شد و من حتی در فیلمم از این برنامه و حمایتی که سعی داشت از استعدادها انجام دهد هم انتقاد کردم. جایی که دکتر بشیر حسینی درباره کودکان کار صحبت می‌کنند و یکی از کودکان کار در فیلم تلویزیون را خاموش می‌کند و می‌خوابد. در فیلم کن پامنار تمام سعی‌ام را کردم که برشی باورپذیر از زندگی این بچه‌ها پیش‌روی مخاطب قرار دهم. یعنی مخاطب پس از تماشای فیلم به این موضوع فکر کند که کوچک‌ترین مسائلی که هیچ موضوعیتی برایش ندارد چقدر می‌تواند روی زندگی این بچه‌ها تاثیرگذار باشد. مردم غالبا فکر می‌کنند که کودکان کار دیگر به قول معروف فولاد آبدیده شده‌اند و چون به درد عادت کرده‌اند از کنار آنها باید رد شد اما واقعیت این است که این‌طور نیست. این بچه‌ها با تمام رنج‌هایی که روزگار بر دوش‌شان گذاشته اما در نهایت بچه هستند و سرما، گرسنگی، رنج و هر دردی را حس می‌کنند.

در «کن پامنار» علاوه بر کودکان کار به مصائب دختران افغان هم پرداختید و به نوعی از آنها حمایت کردید. چرا پرداختن به موضوع مهاجران در این فیلم برای شما مهم بود؟
به‌هرحال خیلی از کودکان کار مهاجران افغانستانی هستند. ضمن این‌که من همیشه دغدغه اجتماعی داشته‌ام. به دلیل زندگی شخصی‌ام احتمالش می‌رفت که من هم امروز یکی از همین کودکان کار باشم. لطف خداوند بود که با مسیرهای روشنی که پیش‌رویم گذاشت من را در راه دیگری قرار داد. من اصالتا تویسرکانی هستم و بخشی از کودکی‌ام را در آنجا گذراندم. وقتی شهرهای کوچک را مثلا با پایتخت مقایسه می‌کنم به نظرم می‌آید که چرا باید بعضی از مردم از داشتن این‌همه امکانات محروم باشند؟ من چون این درد را از نزدیک لمس کرده‌ام دوست دارم برای حل آن کاری انجام دهم تا شاید بخشی از مشکلات مردم در شهرها و استان‌ها کوچک حل شود. این رسالت من چه به‌عنوان کارگردان چه به‌عنوان مجری تلویزیون است. هر برنامه‌ای که اجرای آن را بر عهده داشتم حتی اگر قالبی کمدی هم داشته باز به رسالتم عمل و انتقاد اجتماعی‌ام را بیان کردم، به این امید که بیانم تلنگری باشد.

الان مجری کدام برنامه در صداوسیما هستید؟
درحال‌حاضر مجری برنامه «مثبت‌سلامت» هستم که از شبکه سلامت پخش می‌شود. این برنامه از طریق طرح معضلاتی که به سلامت آسیب می‌رساند به معضلات اجتماعی هم می‌پردازد.

همه ما می‌دانیم در مورد کودکان کار یک‌سری باند‌های بزهکار هستند که این بچه‌ها را مجبور به کار یا قاچاق‌فروشی می‌کنند. شما در جریان ساخت فیلم‌تان چقدر به حقیقت این موضوع نزدیک شدید؟
آنچه در جریان ساخت این فیلم به آن رسیدیم این بود که امروز اگر باند تبهکاری هم در بین نباشد بعضی از والدین خودشان سرکرده این باند مافیا هستند. متاسفانه بعضی از والدین وقتی می‌بینند مثلا سه بچه‌شان می‌توانند به‌عنوان سه مولد پول عمل کنند آنها را وادار به کار می‌کنند! این اتفاق بسیار تلخ و نگران‌کننده است که امیدوارم نظارت بیشتری بر آن انجام شود.

قطعا کار کردن با بچه‌ها و بازی‌گرفتن از آنها بسیار مشکل است. از آنجا که این فیلم در خیابان‌های جنوب تهران و مناطق بسیار محروم جلوی دوربین رفته، شما با چه چالش‌هایی در فیلمبرداری آن مواجه بودید؟
بعضی از کودکانی که در این فیلم می‌بینید را یکی دو ماه به منزلم بردم و با آنها زندگی کردم. شب‌ها آنها را به خیابان می‌بردم، زباله‌گردها را نشان‌شان می‌دادم، کودکان کار را نشان‌شان دادم، آنها را به حلبی‌آباد تهران بردم و با نحوه زیست در آنجا آشنای‌شان می‌کردم و مجموعا آنها را با فضایی که می‌خواستیم فیلم را در آن کار کنیم اخت کردم. این چالش‌ها طبعا برای من سخت بود. حتی خاطرم هست که به سیروس همتی، نویسنده کن پامنار هم گفتم که قد و قواره این فیلم از من اشکان درویشی بزرگ‌تر است. یعنی این فیلم به قدری حس خوبی دارد و اصولی است (بنا به گفته مخاطبان) که حتی اگر خودم هم به عقب برگردم دیگر نمی‌توانم به این خوبی این فیلم را بسازم.

به نظرتان این حس خوب فیلم از کجا می‌آید؟
از دعای بچه‌های کار.

چه‌های این فیلم در زندگی واقعی هم کودک‌ کار هستند؟
سه چهار نفر از آنها کودک کار بودند و باقی نه. جالب است این را هم بگویم که من طراح لباس برای این فیلم نداشتم. چون لباس کودکان واقعی کار را خریدیم، تن آنها لباس نو پوشاندیم و لباس‌های خریداری‌شده را بر تن بازیگران‌مان کردیم. حتی به بازیگرانم گفتم که چند روزی مثل بچه‌های کار زندگی کنید. لباس‌های‌تان را نشویید، با همین لباس‌ها غذا بخورید، بخوابید و ... که وقتی نقش‌شان را بازی می‌کنید مشکلات‌شان را کاملا حس کنید.

پس احتمالا برنامه‌ای هم برای آینده کودکان بازیگر فیلم‌تان دارید؟
الان بعضی از بازیگران فیلمم که تحت پوشش بهزیستی یا از کودکان کار بودند در پشت صحنه تئاتر «فیش‌آباد» که در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا شد جزو عوامل کار بودند و در کار بعدی‌ام که فیلم سینمایی «ایجنت» نام دارد هم قرار است من را همراهی کنند. حتی قصد دارم برای این پروژه از روستاها هم استعدادیابی کنم. این کار را همیشه انجام می‌دهم. در پروژه‌های مختلف چند نفر از کودکان کار را در جاهای مختلف(صدابرداری، نورپردازی، طراحی صحنه و...) می‌گذارم تا ببینم چه استعدادی دارند. چه‌بسا یکی از آنها سال‌ها بعد پدیده سینمای ایران شود.

درباره ایجنت بیشتر توضیح می‌دهید؟
الان در مرحله پیش‌تولید فیلم سینمایی ایجنت قرار داریم. ایجنت درباره پشت‌پرده‌های فوتبال است و فضای رنگارنگی که چقدر می‌تواند بچه‌ها و خانواده‌های‌شان را دچار مشکل کند.

و در پایان فکر می‌کردید اکران فیلم‌تان در گروه هنر و تجربه تا این اندازه روی مخاطب و سطح جامعه تاثیرگذار باشد؟
به قول زنده یاد قیصر امین‌پور: «گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود، گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود». از همان ابتدا در مورد فیلم کن پامنار احساسم این بود که خداوند می‌خواهد این فیلم دیده شود. تا الان این فیلم در چند جشنواره بین‌المللی انتخاب شده و فکر می‌کنم اگر امسال جشنواره کودکان و نوجوانان اصفهان برگزار شود در آن‌هم می‌تواند موفقیت‌های چشمگیری کسب کند. کمااین‌که تمام اکران‌های این فیلم با بلیت عام‌المنفعه فروخته شده و هیچ برداشتی از گیشه نداشتم. چون فیلم اولم بود و اعتقاد دارم اگر هدف این فیلم دغدغه‌ای اجتماعی است پولش هم باید برای موارد ضروری خرج مردم محروم شود. به‌شخصه وقتی کودکی افغانی را می‌بینم که بعد از تماشای فیلم به من می‌گوید شما باعث تغییر دید مردم نسبت به ما شدید خوشحال می‌شوم و دلم می‌خواهد شرایطی فراهم شود که این فیلم را در ابعاد وسیع‌تری از طریق صداوسیما برای مردم نمایش دهم بلکه ذهنیتی که مردم به کودکان کار دارند در سطحی کلان تغییر کند.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها