پرونده‌ای درباره برنامه‌های صداو‌سیما که آگاهی‌بخشی می‌کند

رسانه‌ملی؛ روشنگری به سبک‌نو

پرونده «قاب کوچک» برای قصه‌های تلویزیونی که از مشاغل متفاوت می‌گوید

چرخ گردون کسب و کارها

شغل به شخصیت رنگ می‌بخشد ومی‌تواند به عنوان یک ویژگی هم در ایجاد درام نقش داشته باشد و قصه را وارد فضاهایی تازه کند. به همین دلیل گاهی برخی قصه‌های نمایشی اساس خود را بر پایه یک فضای شغلی می‌گذارند یا در آنها شغل شخصیت از اهمیت بالایی برخوردار است.
کد خبر: ۱۴۴۷۴۴۷
نویسنده حوریه صادق حسینی - روزنامه‌نگار
 
ازاین نمونه‌ها در تلویزیون خودمان کم نداشتیم، آثاری که با طنز یا به‌جد راوی شغل‌های متفاوت شد. برای مثال سریال چرخ گردون که این شب‌ها از شبکه دو سیما پخش می‌شود، دو شخصیت اصلی دارد که شغل‌های بامزه دارند و همین بهانه گزارش پیش رو برای نگاهی به سریال‌های این چنینی شد. 

کریم آشی و غلام عدسی
سریال «چرخ گردون» این شب‌ها از شبکه دو سیما با مخاطبان علاقه‌مند به کمدی همراه است و در این مسیر از حضور بازیگران چهره‌ای همچون حمید لولایی و علیرضا خمسه بهره می‌برد که نقش‌های اصلی را ایفا می‌کنند. شخصیت‌های تعریف‌شده برای این دو بازیگر پیشکسوت در سریال جالب است، چون شغل‌های خاصی دارند و اتفاقا بخش اعظمی از قصه بر مدار همین مشاغل و ماجراهای آن می‌گذرد. حمید لولایی در سریال، معروف به کریم‌آشی است و در پارک بساط دارد؛ مقابل او خمسه، نقش غلام عدسی را بازی می‌‎کند که با همدیگر رقابت و کل‌کل دارند. این دو شغل که به‌ویژه در زمستان زیاد در کوچه و خیابان و پارک‌ها می‌بینیم در این سریال محور درام قرار گرفته و ازجمله مشاغل جالبی است که پیش از این کمتر در سریالی شاهدش بودیم. 
 
آقا ماشاا... هندوانه‌فروش
سریال خانه‌به‌دوش را خاطرتان هست؟ سریالی خاطره‌انگیز در دهه ۸۰ که ماه رمضان روی آنتن رفت. در این سریال هم شغل شخصیت اصلی قصه یعنی آقاماشاا... با بازی حمید لولایی جالب بود. او با وانت هندوانه‌فروشی می‌کرد اما چرخ کسب و کارش آنچنان که باید، خوش نمی‌چرخید و همین باعث می‌شد که با سودای پیشرفت و به خاطر فشار هزینه‌های زندگی و حرف خانواده، به تبهکاری اعتماد کند و مالش را از کف بدهد. ماشاا... و نیسان آبی‌اش هنوز هم در خاطر علاقه‌مندان مانده و بخش‌های بانمکی از سریال همچنان در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. 
 
نقی همه‌کاره
سریال «پایتخت» ازمجموعه‌های چندفصلی و محبوب مخاطبان تلویزیون است که همچنان در بازپخش‌ها نیز علاقه‌مند و بیننده دارد. در این سریال شخصیت اصلی یعنی نقی معمولی در ابتدا گچکار معرفی می‌شود ولی درهرفصل حرفه‌اش راتغییر می‌دهد ویک جای ثابت، ماندگار نیست. او را می‌بینیم که مدتی در کارخانه گنبد و گلدسته‌سازی کار می‌کند، مدتی کارگری می‌کند، زمانی به تیم کشتی پیشکسوتان می‌پیوندد،درفصلی راننده نماینده مجلس‌می‌‎شود و... .البته گواهینامه پایه یک هم داردوگاهی هم مثل پسرخاله‌اش ارسطو، راننده تریلی می‌شود.همین شغل ارسطو هم درقصه نقش به‌سزایی دارد ودربیشتر فصل‌ها جزو نقاط قصه‌ساز فیلمنامه می‌شود. 
 
با من بمان خبرنگار
خبرنگاری در سریال‌های زیادی محور قصه بوده است یا این‌که یکی از شخصیت‌ها به این شغل اشتغال داشته است؛ مثل سریال بانوی دیگر، مرضیه، برادر و...اما یکی از نخستین تصاویری که ازخبرنگاران در سریال‌های تلویزیونی ترسیم شد، مربوط به سریال با من بمان به کارگردانی زنده‌یاد حمید لبخنده بود. در این سریال گرچه خبرنگار تطابق چندانی با نمونه واقعی آن نداشت اما برای مخاطبانی که سال ۱۳۸۰ این سریال را دنبال می‌کردند، جذاب بود. چراکه شخصیت اصلی و محبوب قصه، یک خبرنگار جسور بود. داستان سریال با من بمان در مورد خبرنگار زنی بود که در یک مجله زنانه کار می‌کرد، شجاعانه به کنکاش در زندگی زنان سرپرست خانوار می‌پرداخت تا بتواند در این مسیر قدمی برای این قشر از جامعه بردارد اما خود درگیر ماجراهایی می‌شد. 
 
کمربندها را محکم ببندیم
سریال کمربندها را ببندیم را می‌توان جزو آثاری دانست که اساس فیلمنامه‌اش بر پایه موقعیت شغلی شکل گرفته بود و این فقط شغل یکی از شخصیت‌های قصه نبود که برای مخاطبان جذاب باشد. در این اثر کمدی، شاهد راه‌اندازی یک فرودگاه خصوصی بودیم که همیشه با نارکارآمدی کارکنانش و بودجه کم، دردسرساز می‌شد. خلبان قصه مشکل دوبینی داشت و این تناقض وضعیت سلامت جسمانی و موقعیت شغلی، لحظات کمدی ایجاد می‌کرد. بسیاری از کارمندان فرودگاه و ایرلاین اصلا سررشته‌ای در این کار نداشتند و... . در این سریال زنده‌یاد فتحعلی اویسی، بازیگر نقش مدیر ملکی ایرلاین بود و مثل همیشه بازی شیرینی داشت. چهره‌های دیگری نیز مثل امیر جعفری، لاله صبوری، سعید آقاخانی و... . در زمان پخش میان مخاطبان محبوب شدند و تکیه‌کلام‌های‌شان باب شد. 
 
هاشم اگزوز
یکی از سریال‌های پرطرفدار رضا عطاران برای ماه رمضان پس از «خانه به دوش»، «متهم گریخت» بود که در آن زنده‌یاد سیروس گرجستانی نقش اصلی را ایفا می‌کرد. او نقش هاشم را داشت که در شهرشان به هاشم اگزوز معروف بود اما کارش با وضعیت سلامتی‌اش جور درنمی‌آمد و به همین‌خاطر به تهران کوچ می‌کند تا شغل آسان‌تری بیابد اما این خیال خام خیلی زود رنگ می‌بازد. او و خانواده‌اش در شلوغی‌های پایتخت با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شوند و اتفاقا بارها قلب هاشم برای ادامه حیات به مشکل برمی‌خورد. 
 
قصه‌هایی از غسالخانه
غسالی از آن شغل‌های جذاب است که در سریال‌ها و فیلم‌های زیادی محور قرار گرفته و خود می‌تواند به صورت مفصل در قالب یک گزارش کار شود اما در برخی سریال‌های تلویزیونی در گوشه‌ای از قصه، نگاهی به این‌گونه مشاغل وجود داشته است. از جمله قسمتی از سریال قصه‌های مجید یا قسمتی از فصل چهارم سریال پایتخت که نقی طی یک قول و قرار مجبور می‌شود به غسالخانه برود تا غسال او را بشورد. این صحنه به یکی از بخش‌های کمدی سریال بدل شد و مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرد. 
 
پرستاران در قاب
از سریال‌های شغل‌محور در تلویزیون می‌توان به «پرستاران» اشاره کرد که شاید اندازه نمونه استرالیایی‌اش به موفقیت نرسید اما در زمان پخش، جزو آثار پرمخاطب بود. در این سریال که زندگی جمعی از پرستاران یک بیمارستان را در محیط کار و همچنین فضای خانوادگی به تصویر می‌کشید، بازیگرانی مثل عاطفه رضوی، فاطمه گودرزی، الهام حبیبی، لیندا کیانی و... بازی می‌کردند. 
 
زمینی برای انسان‌ها
پزشکان از اقشاری هستند که در سریال‌های مختلف به آنها پرداخته شده است. ازجمله سریال قدیمی پزشکان اما یکی از نگاه‌های متفاوت به این قشر را در سریال «زمین انسان‌ها»، ساخته ابوالحسن داوودی شاهد بودیم. سریال زمین انسان‌ها به اتفاقات درون یک بیمارستان می‌پردازد که درون آن چند پزشک ازجمله شخصیتی با بازی زنده‌یاد عسل بدیعی حضور داشتند که زندگی خانوادگی و حرفه‌ای‌شان با همدیگر پیوند می‌خورد. 
 
در حاشیه ساختمان پزشکان
از دیگر سریال‌هایی که با نگاه متفاوت زندگی پزشکان را نشان می‌داد، سریال کمدی «ساختمان پزشکان» بود. البته در این سریال شخصیت اصلی یعنی نیما افشار، دکترای روان‌شناسی داشت و پزشک نبود اما در ساختمان پزشکان مشغول کار بود و هر روز با ماجراهایی مواجه می‌شد. علاوه‌بر این سریال، «در حاشیه ۱» نیز مجموعه دیگری بود که نگاه طنازانه و انتقادی به فضای پزشکی داشت. این دو سریال را می‌توان از آثار متفاوت در روایت نظام درمان دانست. 
 
سرنخ‌های پرونده 
کارآگاهان و پلیس‌ها از شخصیت‌های جالب و دراماتیک برای روایت در قصه‌های نمایشی هستند. در سریا‌ل‌های مختلف نیز این نوع شخصیت‌ها محور قرار گرفته‌اند. ازکارآگاه اوصیا و دستیارش امیرحسین در سریال «سرنخ» به کارگاردانی زنده‌‎یاد کیومرث پوراحمد بگیر که جزو قدیمی‌ترین‌‎ها هستند تا شخصیت سرگرد در «نوار زرد ۱» با نقش‌آفرینی امیر آقایی و در «نوار زرد۲» با بازی بانیپال شومون. همچنین شخصیت سرگرد بهروز احمدی که حسین یاری در سریال هوش سیاه به کارگردانی مسعود آب‌پرور برعهده داشت یا سرگرد علی امیری با بازی ایرج نوذری در سریال کلانتر به کارگردانی محسن شاه‌محمدی و... از دیگر مواردی است که می‌شود از آنها یاد کرد. 

دردسرهای محیط‌بانی
سریال «افرا» به کارگردانی بهرنگ توفیقی سال ۱۴۰۰روی آنتن رفت. در این سریال به دغدغه‌های محیط زیستی در دل قصه‌ای عاشقانه که از عشق و دردسرهای توامان شغل محیط‌بان می‌گفت، پرداخته شد. قصه از این قرار بود: مسعود فروزش (روزبه حصاری) محیط‌بانی است که از زندگی با همسرش مهتاب (مینا وحید) ناراضی به نظرمی‌رسد. او که با اصرار پدرش، حاج‌محمود (مهدی سلطانی سروستانی) با دخترعمویش ازدواج کرده، همواره با او درستیز است وبه همین دلیل تصمیم به جدایی دارد. در شرایطی که به نظر می‌رسد مسعود و مهتاب -که پزشک است- می‌توانند در کشاکش میان مشکلات زندگی به تفاهم برسند، اتفاقی رخ می‌دهد که زندگی آنها را بیشتر از قبل تحت‌تأثیر قرارمی‌دهد. مسعود در جریان انجام وظیفه در دل طبیعت به شکارچی‌های غیرقانونی شلیک می‌کند و همین تیراندازی باعث آسیب‌دیدن یکی از شکارچی‌ها می‌شود. این شکارچی و مسعود برای عمل جراحی به بیمارستانی منتقل می‌شوند که مهتاب در آن کار می‌کند و همین اتفاق باعث شکل‌گیری قطاری از مشکلات بزرگ برای خانواده فروزش است.
 
مصائب فوتبالیست دیروز
پژمان جمشیدی که این روزها در فصل چهارم سریال زیرخاکی در حال ایفای نقش است، با سریال «پژمان» به شهرت رسید. این فوتبالیست سابق تیم ملی و باشگاه‌های ایران، پیش از آن هم در نقش کوتاهی در سریال ساختمان پزشکان دیده شده بود. او که این روزها، بازیگری مطرح و حرفه‌ای شناخته می‌شود، در سریال پژمان با نگاهی کمدی، نقش خود را ایفا می‌کرد و روزگار یک فوتبالیست پس از به پایان رسیدن دوران اوجش را به تصویر می‌کشید.
 
عملیات دلاوران
سریال «عملیات ۱۲۵» که درچند فصل راهی آنتن شد، نمایی از زندگی علاقه‌مندان به آتش‌نشانی، ورود آنها به این حرفه و همچنین عملیات‌هایی را که انجام می‌دادند، به تصویر می‌کشید. عملیات ۱۲۵مجموعه‌ای تلویزیونی به کارگردانی بهروز افخمی، مسعود آب‌پرور، محمدرضا آهنج و راما قویدل است که پخش آن از ۳۱خرداد ۱۳۸۷ در شبکه ۵ که این روزها شبکه تهران نام دارد، آغاز شد و تا  اول آبان۱۳۹۴ادامه داشت. درواقع همان‌طور که اشاره شد این سریال در روایتی سرشار ازهیجان نشان می‌داد چند آتش‌نشان که هریک ماجراهای خود را دارند، پس ازبه‌دست آوردن مهارت‌های زیاد به کار آتش‌نشانی می‌پردازند و اتفاقاتی گریبانگیر آنها می‌شود...
 
من اشتباهی بودم
«مرد هزار چهره» و «مرد دو هزار چهره» از جمله سریال‌هایی است که به‌واسطه قصه‌ای که داشت، پای شخصیت اصلی‌اش به مشاغل گوناگون باز می‌شد. یک بار رخت پزشک به تن می‌کرد و باردیگر مربی فوتبال می‌شد. مرتبه‌ای به عنوان رئیس‌پلیس یک آگاهی، فضای کلانتری را به‌هم می‌ریخت و باردیگر به‌واسطه سوءتفاهم‌هایی که پیش می‌آمد، شاعر می‌شد. البته شغل اصلی مسعود شصت‌چی، شخصیت اصلی قصه نیز در نوع خود جالب بود. او به کار در بایگانی یک شرکت اشتغال داشت و فردی آرام و متین بود که به اشتباه وارد ماجراهایی می‌شود. اشتباه گرفتن او در جایگاه‌های مختلف باعث می‌شد او نیز گاهی طعم قدرت را بچشد و گاهی از این‌که می‌تواند پا در کفش دیگران کند و جای آنان قدم بردارد، بدش نیاید اما درنهایت به دردسر می‌افتد و در دادگاه دیالوگ به یادماندنی «من اشتباهی بودم» را به لب می‌آورد. 
 
دوستی رانندگان 
سریال خاطره‌انگیز «آژانس دوستی» را که به یاد دارید؟ قصه‌ای از رانندگان یک آژانس تاکسی تلفنی که مخاطبان در هر قسمت با یکی ازاین شخصیت‌ها وهمچنین مسافران آنان همراه می‌شدند. دراین سریال که بازیگران چهره بسیاری همچون زنده‌یادان اسماعیل داورفر، فردوس کاویانی، حسین پناهی و...حضور داشتند، جوانانی نیز به ایفای نقش می‌پرداختند که بیشتر به خاطر نقش‌آفرینی در این قصه شیرین میان مخاطبان تلویزیزیون شناخته شدند. پژمان بازغی وسحر جعفری‌جوزانی ازجمله این بازیگران بودند. شغل رانندگی و همراهی اهالی این حرفه با آدم‌های گوناگون از سطح شهر زمینه‌‎ای بود تا درام شکل گیرد.
 
خبرنگاری به زبان طنز
سریال «بدون شرح» جزو آثاری بود که به شغل خبرنگاری می‌پرداخت اما این پرداخت به زبان طنز بود و به همین خاطر تفاوت زیادی با آثار مشابه خود داشت و درخاطر بسیاری مانده است.فضای هفته‌نامه شهر قشنگ، سخنرانی‌های پرتشر اما شیرین آقای کاووسی با بازی فتحعلی اویسی درباب به‌گل نشستن کشتی هفته‌نامه و بی‌پولی و... ازآن بخش‌‎هایی است که بیشتر به یاد بینندگان این مجموعه کمدی مانده است. دراین سریال شخصیت‌های عکاس،سردبیر، خبرنگار، منشی دفتر روزنامه، مدیرمسئول و... را می‌دیدیم.
 
لول می‌بریم؛ لول می‌آوریم
فضای قالیشویی هم از فضاهای جدیدی بود که در سریال «دودکش»به آن پرداخته شد.دراین سریال که در چند فصل روی آنتن رفت، بازیگران اصلی درفضای یک قالیشویی زندگی می‌کردند وبه شغل اجدادی خودیعنی قالیشویی مشغول بودند، شعار بانمک‌شان هم این بود که «لول می‌بریم و لول می‌‌آوریم». فضای قالیشویی دردسرهای خودش را داشت. مثلا در فصل اول درست در روزهای انتهایی سال ودرآستانه فرارسیدن نوروز،قالیشویی پلمب شد و صاحبش را باوجود آن همه سفارش مشتریان حسابی در آمپاس قرار داد. بازیگرانی همچون هومن برق‌نورد، بهنام تشکر،سیما تیرانداز، نگارعابدی و... ازجمله بازیگران این سریال بودند. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها