انعکاس چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر در تلویزیون

پنجره بازسیما به نقدسینما

گزارش« قاب کوچک» از سریال‌هایی با حال وهوای خواهر و برادری

خواهر همسنگر برادر

خواهر برادری برای خیلی از ما که حوالی دهه۷۰ مخاطب جدی تلویزیون شدیم، همان تلخی و شیرین‌های قصه «شیرین» بود که در دنیایش به همراه سه برادر رقم می‌زند. این شخصیت به ما یاد می‌داد چطور می‌تواند حریم خودش را داشته باشد ودرعین حال، خواهری کند.
کد خبر: ۱۴۴۲۶۹۳
نویسنده سپیده اشرفی - روزنامه‌نگار
 
این روزها که به‌واسطه شهادت حضرت زینب(س)، رنگ وبوی خواهر و برادری بیشتر ازهمیشه درفضا پیچیده، فرصتی است تا مروری داشته باشیم بر آثار تلویزیونی که تلاش کرده‌اند حال وهوای خواهر برادری را درتلویزیون جاری کنند.از بیست‌کویید که به‌تازگی روی آنتن رفته تا سال‌های دور که شاهد پخش آثاری مثل در قلب من و دنیای شیرین بودیم. 

حضرت زینب(س) را خیلی‌های‌مان با عنوان خواهر امام حسین(ع)می‌شناسیم و انگارهمین نسبتی که به سیدالشهدا دارد، قلب‌مان را بیشتر از قبل به او گره می‌زند. تاکنون خواهر و برادری‌های بسیاری در قالب نمایش روی آنتن رفته تا حال و هوای یک خانواده کامل را برای‌مان روایت کند. اهمیتش هم آن‌قدر برای تلویزیون بوده که اخیرا به واسطه مجموعه ماجراهای نوید و قصه‌هایش، پویش «هواتو دارم» را راه انداخت؛ پویشی که متولی اصلی آن شبکه کودک بود و توانست حدود ۲۰۰۰ اثر بامحتوای عشق خواهر و برادری را دریافت کند. 
 
خواهرانگی به شیوه بیست‌کویید 
شاید بتوان گفت متاخرترین اثری که حال و هوای خواهر و برادری در آن قالب بوده، سریال بیست‌کویید است که خواهران محمدجواد تلاش می‌کنند برای برادرشان، خواهری کنند. این سریال که با محوریت کرونا و حال و هوای آن روی آنتن رفته، در ابتدا یک خط کلی با حال و هوای خانواده محمدجواد و عاشق شدن اوست. خواهران او توانسته‌اند نقش خواهر واقعی و دلسوز را بازی کنند. بیست کویید با محوریت وقایع و اتفاقات دوران کرونا ساخته شده اما همه‌چیز را در قالب روایت‌های شیرین مطرح می‌کند و داوطلب شدن عده‌ای از مردم را برای کمک به کادر درمان به تصویر می‌کشد اما در میان این افراد، شخصی است که انگیزه حضورش با دیگران فرق دارد.
 
برادری در سرزمین مادری 
از دیگر آثاری که مسأله خواهر برادری در آن به نمایش گذاشته شده، سرزمین مادری است که در یکی از قسمت‌های خود، نقش خواهر رهی، شخصیت اصلی را در به‌هم خوردن مراسم عروسی و زد و خورد قصه نشان می‌دهد. سرزمین مادری تلاش کرده به بررسی تاریخ سیاسی ـــ اجتماعی ایران از سال ۱۳۲۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در بستر زندگی یک پسربچه بپردازد که در قالب سه فصل روی آنتن می‌رود. رهی در همه فصول، محور اصلی قصه است و در خلال ماجراهایی که برای او روی می‌دهد، حوادث تاریخی هم روایت می‌شود. او با این‌که تا نیمه فصل دوم، هنوز از رگ و ریشه واقعی خود اطلاع ندارد اما باز هم نسبت به خانواده اوس حسین، احساس نزدیکی می‌کند. 
 
در قلب یک خانواده 
رضا و لیلای در قلب من را یادتان هست؟ همان دل‌نگرانی‌های همیشگی رضا با بازی پارسا پیروزفر برای خواهرش لیلا با بازی لعیا زنگنه که درکنار روایت اصلی قصه، پیش می‌رفت و به ما یاد می‌داد که چطور یک خانواده بمانیم.این مجموعه روایتگر زندگی دو خانواده از قشر فقیر و ثروتمند بود که دختر خانواده ثروتمند یعنی سارا به رضا و دایی سارا به لیلا علاقه‌مند بوده و دراین رابطه دراماتیک پاره‌ای از مسائل اجتماعی نیز به تصویرکشیده می‌شود. ازجمله بازیگران این مجموعه می‌توان به ثریا قاسمی‌، لعیا زنگنه‌، زنده‌یاد جعفر بزرگی و حمیده خیرآبادی‌، پارساپیروزفر،‌ علی دهکردی‌، پویا امینی‌، رزیتا غفاری و...اشاره کرد. 
 
باغ یک سرهنگ 
سریال باغ سرهنگ برای اولین بار نیما فلاح وسحر ولدبیگی را درقامت خواهر وبرادر نشان داد؛ زوج بازیگری که با ضرباهنگ تندی که در بازیگری دارند، توانستند در این مجموعه بدرخشند. قصه از این قرار بود که هادی با بازی نیما فلاح جوانی در حال تلاش برای انتشار اولین آلبوم موسیقی خود بود. او منتظر گرفتن مجوز اشعار آلبوم جدیدش بود تا از پدرش با بازی محمد مطیع کمک مالی بگیرد. او به دختری به نام سمیرا، علاقه‌مند بود و به‌رغم مخالفت خانواده‌اش با او ازدواج کرد اما این موضوع را از خانواده‌اش پنهان می‌کرد تاپدرش از کمک مالی به او منصرف نشود. حال وهوای هادی و خواهرش برای پنهان ماندن این راز، روایت متفاوتی را برای نمایش ایجاد کرده بود. 
 
خانه یک خانواده واقعی 
شاید بتوان گفت اولین بازی جدی وحید رهبانی در قاب تلویزیون، مجموعه خانه ما بود که روایت متفاوتی از یک خانواده را به نمایش می‌گذاشت. نیما با بازی رهبانی در کنار خواهر و برادرش،عشق فوتبال بود وحال وهوای یک جوان را به نمایش گذاشته بود. نیما درس نمی‌خواند وشیطنت می‌کرد و با خواهر و برادرش چالش داشت. رهبانی که درسال‌های اخیر با بازی در نقش محمد سریال گاندو بیشتر درخاطر مخاطبان مانده، در آن روزها به تلویزیون معرفی می‌شد. ازبازیگران این مجموعه می‌توان به رضا بابک، زهرا اویسی، مانی نوری و... اشاره کرد. 
 
دنیای شیرین یک خواهر 
شیرین با بده‌بستان‌هایی که با برادرهایش داشت، جزو اولین قاب‌های خواهر و برادری تلویزیون بود. دنیای شیرین داستان دو خانواده بود که گوینده داستان، دختری به نام «شیرین» با بازی زهرا جواهری بود. او همراه با پدرش که یک گلفروش، مادرش که یک پرستار، دو برادر کوچک‌ترش که هرسه دانش‌آموز هستند درکنار دایی و پسردایی‌شان در دو واحد مجزای یک آپارتمان زندگی می‌کردند. آنها در هر قسمت با موضوع تازه‌ای درگیر می‌شدند. شیرین روزمرگی‌هایش را می‌نوشت وهربار با یک چالش در روابط خانوادگی و مسائل پیرامونی خود روبه‌رو می‌شد و تلاش‌اش این بود که مشکل را حل کند. 
 
خواهر بودن به شیوه ستایش
ستایش با همه قصه‌های ادامه‌داری که در هر فصل داشت، باز هم بنای بخشی ازروایت خود را بر یک قصه خواهر و برادری گذاشته بود. سریال ستایش، قصه دختر جوانی به نام ستایش بود که برای نجات برادرش از خطری که درپی فرار او ازخدمت سربازی او را تهدید می‌کرد، به دوست برادر خود، طاهر فردوس پناه برد و با تمهیداتی، برادرش را راهی مرز کرده بود. محمد، برادر ستایش در مرز کشته شده و طاهر به زندان می‌افتد. در نهایت با رضایت خانواده محمد، طاهر از زندان آزاد شد و از آنجا که مجذوب و شیفته ستایش شده بود طاهر با وجود مخالفت خانواده خود و ستایش با او ازدواج کرد و صاحب دو فرزند دختر و پسر شد. از این بخش از روایت، گره خوردن زندگی ستایش با زندگی طاهر و پدر او آغاز می‌شد. با این حال، شروع روایت ستایش با بیان دل‌نگرانی‌های او برای برادرش محمد بود. 
 
کهنه‌سواری در خانواده 
جوانی به نام حسین حسینی‌پور با بازی حسین ابراهیمی به ورزش کشتی علاقه‌مند بود. پدر او با بازی محمدعلی کشاورز نیز در سال‌های گذشته پهلوان و کشتی‌گیر بود و انگار با دیدن او، یاد روزهایی می‌افتاد که به‌دلیل ناجوانمردی‌ها، قسم می‌خورد که هرگز اجازه ندهد پسرش به این ورزش روی بیاورد. کهنه‌سوار به کارگردانی اکبر خواجویی و محصول سال ۱۳۷۶ بود. 
 
دردسرهای خانواده‌ها 
خانواده پرجمعیت سریال دردسرهای والدین با آن چالش‌های تازه، بهانه‌ای بود برای نشان دادن یک خانواده خاص. علی پورحاتم با بازی مهران مدیری کارمندی دارای چهار فرزند بود که همسر خود را از دست داده بود. پس ازدرگیر شدن یکی ازپسرانش با بازی علی صادقی با هم‌کلاسی خود با بازی سهیل تاکی، با ایران یزدان‌پناه با بازی فاطمه گودرزی که دست بر قضا، مادر هم‌کلاسی پسرش بود ازدواج می‌کرد. این خانم هم خودش سه فرزند داشت و شروع زندگی مشترک آنها آغازی برای چالش‌های دو خانواده بود. خواهر و برادری این دو خانواده متفاوت و خاص بود. 
 
کیمیای خواهرانگی 
سریال کیمیا را باید یکی از متفاوت‌ترین سریال‌ها با حال و هوای خواهر و برادری دانست. کیمیا دختری جسور و متفاوت بود که نگران خانواده‌اش بود و تلاش می‌کرد قدمی برای حفظ خانواده بردارد. داستان سریال کیمیا با بازی مهراوه شریفی‌نیا نشانگر تأثیر تحولات جامعه بر روابط خانوادگی بود که پدر و دختری را مقابل همدیگر قرار می‌داد؛ دختر خانواده که نامش کیمیا بود بسیار پرسشگر و معترض و در مقابل ایده‌های پدرش بود. سیر حوادثی که در مراحل زندگی خانواده کیمیا اتفاق می‌افتاد، آنها را درگیر توطئه و دسیسه‌ای بزرگ و شیطانی می‌کرد و کیمیا با تلاشی خستگی‌ناپذیر درصدد نجات خانواده برمی‌آمد. کیمیا در عین‌حال نگران برادرهایش کیوان وکامران بود. کیوان درجنگ آسیب می‌دید و یک پایش را ازدست می‌داد. گره علاقه میان کیمیا و کیوان از فصل اول به نمایش درآمده بود و نشان می‌داد که چطوریک خانواده تلاش می‌کنند تا انسجام خود را حفظ کنند. 
 
پایتخت به روایت یک خواهر و برادر 
سریال پایتخت با آن لهجه شیرینی که فهیمه و نقی داشتند، روایت یک خانواده ایرانی با همه سختی‌ها و شیرینی‌های یک خانواده بود که توانست در چند فصل مخاطب را با خود همراه کند. شروع روایت از جایی بود که نقی و خانواده‌اش تصمیم می‌گرفتند از على‌آباد به تهران کوچ کنند اما پس از ورود به پایتخت با مشکلات زیادی مواجه می‌شدند. صاحبخانه می‌مرد و وراث حاضر به تحویل خانه نمی‌شدند، به این ترتیب درپی‌مشکلاتی که درتهران برای آنها پیش می‌آمد مجبور می‌شدند مدتی را در کامیون ارسطو(احمد مهران‌فر) زندگی کنند. از سوی دیگر درفصل‌های بعد روایت زندگی نقی و فهیمه وپیچیدگی آنها به هم، هم حمایت خواهر برادری و هم پشتیبانی یک خانواده از هم را داشت. 
 
خانواده بودن به شیوه آشپزباشی 
روایت اصلی آشپزباشی، قصه زوجی به نام اکبر عالی‌مقام و مینو خیرخواه بود که صاحب رستورانی در تهران بودند و با یک اختلاف ساده، تصمیم ‌گرفتند راه‌شان را از هم جدا کنند. این دو، چهار فرزند داشتند که تمام تلاش‌شان را برای بازگرداندن و آشتی پدر و مادر می‌کردند. حتی یکی‌شان برای معرفی خواستگار پر و پا قرص به خانواده، باچالش روبه‌رو بود و تلاش می‌کند نخ تسبیح پاره شده خانواده را با هر سختی، دوباره گره بزند. سارا، شیرین، سعید و فرهاد، خواهر و برادرانگی‌های‌شان را به نمایش گذاشته بودند تا یک تلاش واقعی برای جمع کردن دوباره یک خانواده را نشان دهند. 
 
برادر و مفهوم خواهر برادری 
سریال برادر، روایتگر زندگی حاج کاظم پهلوان با بازی حسن پورشیرازی بود که مردی خیر و ازتجارسرشناس برنج ایران بود. او که با تأکید بر حمایت از تولید ملی، فقط درزمینه تجارت برنج ایرانی فعالیت می‌کرد،همراه پسرش مسعود(حسین یاری) و دخترش مریم (سوگل طهماسبی) که یک روزنامه‌نگار پرجنب‌و‌جوش است، برضد واردات قاچاق برنج‌های تاریخ گذشته و مسموم به ایران مبارزه می‌کرد. اقدامی که بسیاری را با حاج کاظم دشمن می‌کرد و باعث شده بود پسر دیگرش، ناصر با بازی پوریا پورسرخ را اغفال کنند و ماجراهای متفاوتی را رقم بزنند. نمایش خواهر و برادرانگی‌های مسعود و مریم را باید در ادامه نمایش یک ارتباط واقعی میان خواهر و برادر ایرانی دانست که سریال برادر به‌خوبی از پس آن برآمد. 
 
پدرسالاری برای خواهر و برادرها
سریال پدرسالار با آن خانواده پرجمعیت را یادتان هست؟ خانواده اسدا...خان با دختر و پسرهایی که داشت، درگیر یک اختلاف ساده و یک سلیقه متفاوت می‌شد تا درگیری میان آذر عروس تازه با اسدا...خان سر باز کند.هرچند روایت اصلی روی این خط کلی بود اما بده بستان‌های میان خواهر و برادرها یعنی فرزندان اسدا...خان با بازی محمدعلی کشاورز را هم نشان می‌داد. قصه اصلی اما متمرکز بر خود اسدا...خان بود که پدری مهربان، خانواده‌دوست، دلسوز ودرعین حال سختگیر وپرصلابت بود. او تلاش می‌کرد کاری کند تا همه پسرانش پس از ازدواج درخانه او زندگی کنند. اما ازآنجا که مهری و زری، دو دخترش زندگی مستقلی با همسرشان داشتند، بهانه‌ای دست عروس تازه‌ می‌افتاد تا از فرمان اسدا...خان سرپیچی کند. داستان پدرسالار، روایت یک خانواده با همه فراز و نشیب‌هایش بود. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها