گفت‌و‌گو با عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

هشت آرمان برای پیشبرد انقلاب

حجت‌الاسلام علی ذوعلم پیشتر در جایگاه مدیرکل طرح و برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشاور برنامه‌ریزی و آموزشی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و بیش از دو سال نیز به‌ عنوان رایزن فرهنگی ایران در پاکستان فعالیت داشته است. عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ریاست سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش ‌و ‌پرورش، عضو شورای راهبری شبکه اجتماعی دانش‌آموزی شاد و همچنین مسئولیت اجرایی در امور تربیتی و دفتر تألیف کتب درسی و همکاری‌های حوزه و آموزش ‌و‌ پرورش، فعالیت در صداوسیمای کرمانشاه و ایلام و تدریس دانشگاهی از‌ جمله دوره دکترای پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی و دانشگاه عالی دفاع ملی، از دیگر فعالیت او به‌شمار می‌آید.
کد خبر: ۱۴۳۰۹۵۹
نویسنده مریم فلاح - گروه فرهنگ و هنر
 
وی با حضور در سلسله ‌نشست‌های طرح تحولی سیما که در جمع مدیران ارشد صداوسیما برگزار می‌شد به معرفی سرفصل‌ها و نوع صورت‌بندی‌های لحاظ شده در بیانیه گام دوم رهبری پرداخت. سرفصل‌هایی چون «علم و پژوهش»، «استقلال و آزادی»، «اخلاق و معنویت»، «اقتصاد»، «عدالت و مبارزه با فساد»، «عزت‌مداری در مراودات خارجی» و «جبهه مقاومت» و «سبک زندگی». وی با تاکید بر این‌که بیانیه گام دوم یک صورت‌بندی متفاوتی نسبت به مسائل جامعه ارائه کرده از مسئولان و برنامه‌سازان صداوسیما خواست با درایت و اندیشه‌ورزی درصدد معرفی آن به جامعه باشند.
 
آسیب‌شناسی مواجهه صداوسیما با بیانیه گام دوم 
نکاتی که ‌‌می‌خواهم عرض کنم، تأملاتی است در باب نوع مواجهه رسانه‌ملی با بیانیه گام دوم. سه سال و نیم از صدور این بیانیه ‌‌می‌‌گذرد، چه خوب که آسیب‌شناسی و بررسی شود که شبکه‌های مختلف سیما در رابطه با این بیانیه چه کرده‌اند، با توجه به این‌که دوستان، دغدغه‌مند انقلابی متفکر در عرصه فرهنگی انقلاب اسلا‌‌‌‌می‌ هستند؛ قطعا دلایل پرداختن به آن برایشان روشن است و فقط می‌ماند موضوع چگونگی آن، این‌که نباید رویکرد ما تکلیفی و فرمایشی باشد که در این صورت کاملا بی‌اثر خواهد بود و حتی نتیجه عکس می‌دهد. حتی برای مخاطبی امثال ما که با بیانیه ‌مانوس هستیم، هم از بعد تأمل، عقلانیت و معرفت و هم از بعد احساسی و عاطفی که نسبت به انقلاب و امام و آقا داریم، باید برنامه‌سازی که در این خصوص انجام می‌شود، برای‌مان جذاب باشد. در این‌باره من همیشه کلاس اخلاق مرحوم «آیت‌ا... بهاءالدینی» را مثال ‌‌‌می‌زنم. ایشان استاد عرفان و اخلاق بودند. درس اخلاق ایشان که کمتر از ۱۰ دقیقه بود به اندازه درس دو واحدی اخلاق تأثیرگذار بود؛ یعنی اصلا بحث کمیت در کارهای فرهنگی مطرح نیست. همان‌طور که می‌دانید بیشتر بُعد هنری، نوع پردازشی که نسبت به مفهو‌‌‌‌م داریم ‌و ساختار و سناریویی که براساس کار تولید انجام می‌شود، مهم است. در آسیب‌شناسی که اشاره کردم به این مسائل باید پرداخته شود.
 
نگاهی رو به آینده 
بیانیه، چند ویژگی دارد که به‌نظرم کمتر به آن توجه شده است. یک نکته‌اش این است که نگاهش کاملا به آینده است، یعنی هیچ ‌‌نمی‌‌خواهد گذشته را آنچنان واکاوی کند. به ‌همین جهت در این بیانیه هیچ نکته تعریضی نسبت به جریان‌های مثلا درونی انقلاب که مخالف یا نقاد بودند، نیست؛ اگر هم یکی، دو جا اشاره شده گذرا بوده است. می‌خواهد بگوید‌ ما کدام مسیر را باید برویم. یعنی اگر بنده بخواهم با یک جوانی که روی انقلاب حرف دارد، بحث کنم، ‌‌می‌گویم اصلا گذشته را رها کن، الان ماییم و این کشور و آینده و نیازها و اقتضائات و امکانات و ‌‌‌آرمان‌ها و آرزوها و‌... چکار باید کنیم، تو بگو. مطمئنا می‌گوید که بایستی روی بحث علم کار کنیم، روی بحث آزادی، اخلاق و... واژه‌هایی که این نسل بیشتر به کار می‌برد. می‌خواهند خیلی هم به دین و انقلاب ارتباطش ندهیم، کاری به اسلام نداشته باشیم و فقط برویم سراغ اخلاق. آقای ملکیان ‌هم همین را ‌‌‌‌می‌گوید. ایشان می‌گویند اخلاق غیردینی هم ‌‌می‌شود داشت و شما کاری کنید که این مسأله در جامعه تحقق پیدا کند. یعنی افراد راستگو شوند و لو این‌که متدین نباشند. آزاده باشند ولو این‌که دین نداشته باشند. «اِن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعادَ کونوا احرارا» حداقل آزاده باشید. البته معتقدیم که صدق عمیق و پایدار، آزادگی عمیق و پایدار، استقلال درست و پایدار، اینها واقعا بدون یک تکیه‌گاه معنوی دینی الهی توحیدی اصلا ممکن نیست.
 
توجه به صورت‌بندی بیانیه گام
گفتیم ‌جهت‌گیری ‌این بیانیه بیشتر به آینده است. در واقع یک صورت‌بندی ارائه کرده که فی نفسه معنادار است. ‌ما وقتی مسائل جامعه را فصل‌بندی ‌‌می‌کنیم، غالبا همان صورت‌بندی پارسونزی است؛ به یک معنا که مسائل یک جامعه، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هستند،این یک صورت‌بندی خنثی است، یعنی وقتی می‌گوییم فرهنگی از هزینه صد ‌‌میلیاردی برای کاوش در تپه‌های همدان گرفته تا مثلا روضه‌خوانی و مداحی را شامل می‌شود. صورت‌بندی‌ای که این بیانیه لحاظ کرده، ‌‌می‌تواند برای‌ ما خیلی دلالت داشته باشد. در واقع هشت سرفصل را برای توجه به مسائل جامعه تنظیم کرده که ما هنوز ندیده‌ایم در جایی، این صورت‌بندی مورد توجه قرار گیرد. 
 
معرفی سرفصل‌های بیانیه گام دوم 
صورت‌بندی بیانیه گام دوم، هشت مطلب را مطرح کرده که اولینش بحث «ا‌‌مید» و «اعتماد» و در کنارش «تعهد» است. گاهی تلقی این است که ا‌‌مید یک بحث ذهنی است و این‌که فرد یک حس روان‌شناختی نسبت به وضعیت داشته باشد. ولی این حس روان‌شناختی نسبت به وضعیت از کجا ناشی ‌‌‌‌می‌شود و به کجا منتهی ‌‌می‌شود؟ خیلی از دوستان جوان اندیشه‌ورز روی این قضایا تأمل داشتند که ما این سه کلیدواژه را باید کنار هم ببینیم: یعنی اگر جامعه احساس کند مدیران نسبت به جامعه متعهد هستند، ا‌‌میدوار ‌‌می‌‌شود. نه لزوما این‌که دستاوردشان چه باشد؛ اگر ‌‌‌‌می‌خواهیم در جوان‌مان ا‌‌مید ایجاد کنیم، ا‌‌مید باید مقدمه تعهد باشد. این‌طور که ا‌‌میدوار و متعهد باشیم و بعد پا به ‌‌میدان بگذاریم و بخشی از کار را به‌عهده بگیریم. چون امر جامعه، برآیند کنشگری آحاد جامعه است. برآیند آحاد جامعه، اقشار و نهادهای جامعه ‌‌‌‌می‌شود «وضعیت جامعه». این «...إِنَّ ا... لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‌ یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ...» خیلی صریح است، تجربه هم ‌همین را ‌‌می‌گوید. حالا این کنشگران جهت‌گیری‌شان چقدر با هم همسوست که در یک جهت ثمر بدهد، چقدر در درون همدیگر با هم تضاد دارند و هم را خنثی ‌‌‌‌می‌کنند و برآیندش صفر خواهد شد. یعنی دو نیروی خیلی عظیم ولی برآیندش صفر است، چون گلاویز همدیگر هستند. ولی بالاخره این ا‌‌مید باید به تعهد بینجامد. نکته دیگر این‌که صرفا با تکرار این‌که باید جامعه ا‌‌میدوار باشد، جامعه ا‌‌میدوار ‌‌نمی‌‌شود. باید اتفاقاتی بیفتد تا جامعه ا‌‌میدوار شود. کما این‌که اتفاقاتی ‌‌‌‌می‌افتد و افتاده که گاهی جامعه به سمت یأس رفته است. البته در حال حاضر جامعه بسیار ا‌‌میدواری داریم؛ به‌رغم گلایه‌ها ته دلش این ا‌‌مید است که اوضاع رو به بهبود ‌‌می‌رود. گاهی به دوستانی که نقد می‌کنند،‌‌‌‌ می‌گوییم اوضاع خیلی خوب است. نه این‌که عالی است، نه این‌که خیلی عالی است، ولی و‌اقعاً خیلی خوب است یعنی از خوب بالاتر. معمولا چند تا کد که ‌‌می‌‌دهیم، می‌پذیرند.یکی، دو سالی در پاکستان رایزن فرهنگی بودم.این جو‌‌‌ان‌های انقلابی دو آتشه‌ شیعه‌ که آنجا بودند و خیلی هم تلاش ‌‌می‌کنند، به ما ‌‌‌‌می‌گفتند شما عجب کشور خوبی دارید، رهبری مثل آقا بر سر کار است.اینجا هر نخست وزیری که ‌‌‌‌می‌آید فسادی ‌‌‌‌می‌کند به جیب ‌‌‌‌‌می‌زند و ‌‌‌‌می‌رود. هر رئیس جمهوری که ‌‌‌‌می‌آید دمش وصل به آمریکاست. ارتش کاملاً دمش به آمریکا وصل است. من به دوستان ‌‌می‌گویم ما قبل از انقلاب ‌همین حس را داشتیم. قبل از انقلاب که ما دانشجو بودیم و در جنبش‌های دانشجویی حضور داشتیم بیشترین چیزی که‌ ما‌ را آزار ‌‌‌‌می‌داد خاندان فاسد، جاهل و وابسته سلطنتی بود. اصلا بحث نان و مرغ و آب و خوابگاه برای‌مان مطرح نبود.
مورد دیگر در این صورت‌بندی بحث علم و پژوهش است که باید به آن پرداخت. بعدی بحث استقلال و آزادی است. مبحث اخلاق و معنویت، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد و بعد مسأله عزت‌مداری در مراودات خارجی وجبهه مقاومت و موضوع سبک زندگی که البته اینها همپوشانی هم دارد. مثلا سبک زندگی با اخلاق‌ ومعنویت کاملا همپوشانی دارد؛ آزادی، همپوشانی با عدالت دارد.
 
رسالت رسانه در قبال سرفصل‌های بیانیه
این یک صورت‌بندی است نسبت به مسائل جامعه که ‌‌‌‌می‌شود واقعا درباره آن تأمل کرد. آیا مسائل جامعه را در این هشت سرفصل تحلیل کرده‌ایم؟ آیا برای این هشت سرفصل برنامه‌ای طراحی و سیاست‌گذاری داریم؟ باید چه کار کنیم که احساس آزادی و واقعیت آزادی، آزادی فکر، آزادی بیان و آزادی نقد در جامعه رشد پیدا کند؟ عدالت در ابعاد مختلف فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و معیشتی و همچنین بحث مبارزه با فساد و انواع و اقسام فساد و نکات‌ ریزی که در آنجا هست، در جامعه نهادینه شود؟ بنابراین اولین نکته این است که بیانیه یک نگاهی به آینده دارد. دوم، یک صورت‌بندی متفاوتی نسبت به مسائل جامعه ارائه کرده که این صورت‌بندی مورد توجه قرار نگرفته است. یعنی اصلا راجع به آن بحث نشده که چقدر جامع و کارآمد است و با آن صورت‌بندی رایج چقدر تفاوت دارد. مثلا ‌ما صورت‌بندی کردیم: گروه قرآن، معارف، شبکه قرآن و... آیا واقعا این درست است؟ قرآن اگر جهت نداشته باشد، اگر روح نداشته باشد، اگر در عمل جریان پیدا نکند، نتیجه نمی‌دهد. امروز ما مساجدی داریم که امام‌ جماعتش ضدانقلاب است! مساجدی که نگاه ضدانقلابی، ضدولایی و ضدامام را رواج ‌‌می‌دهند. ‌یا برخی از این طلبه‌هایی که منبر ‌‌‌‌می‌روند اصلا تقیه ‌‌‌‌می‌کنند! ‌انقلابی هستند ولی اصلا اسمی‌ از امام، انقلاب و مسائل جامعه ‌‌نمی‌‌آ‌ورند؛ ‌‌می‌گویند اگر بگوییم، ‌‌مردم انتقاد می‌کنند که منبر سیاسی شد. اصلا بشر یک موجود سیاسی است. اگر دین آمده که مشکل بشر را حل کند. اصلا سیاست لازمه و در ذاتش است. به قول مرحوم آیت‌ا...‌العظمی شاه‌آبادی بزرگ: «اسلام همه‌اش سیاست است.» ایشان گفته و امام هم ‌‌همین را فرمودند. متاسفانه این انگاره‌ها شکل گرفته و خود‌ ما ‌مؤثر بودیم. پس رسالت‌ ما چه ‌‌‌‌می‌شود؟ رسالت دانشگاه‌بودن صداوسیما چه ‌‌‌‌می‌شود؟ این جمله امام که «صداوسیما یک دانشگاه است» چه می‌شود؟ واقعا خیلی امام حکیم بود و این جمله خیلی عمیق است.
 
تعاریف عقلانی مستتر در بیانیه 
حضرت‌آقا خیلی صریح مسیر آینده را روشن کردند؛ این‌که در گام دوم باید چه حرکت‌هایی انجام دهیم. اگر قرار باشد که گام دوم تحولی، تغییری نسبت به گام اول نداشته باشد که این بیانیه درواقع یک امرعبثی خواهد بود! یعنی هدف نویسنده‌ بیانیه این نبوده که فقط یک بیانیه بدهند، گرچه خود بیانیه هم کارکرد داشت و در موقع خودش از جهات مختلف بسیار ‌مؤثر بود ولی ‌‌می‌خواسته یک عمل و یک واقعیتی اتفاق بیفتد. گفته شده «گام» و گام یعنی این‌که حرکتی تازه داشته باشیم. 
نکته دیگر قابل‌تامل در بیانیه این است که به تلقی بنده، واقعا یک تعریف کاملا عقلانی و قابل‌پذیرش و قابل‌فهم برای مخاطب امروز از انقلاب ارائه شده است. وقتی ‌‌می‌گوییم انقلاب، یک‌سری پدیده‌های تاریخی به ذهن می‌رسید که ‌‌‌آنها هم در جای خودش مهم است ولی ‌ما نسبت به تاریخ متعهد نیستیم، آیا هرکس در تاریخ هرکاری کرده، کار درستی بوده؟ نه، باید بررسی کنیم و در بوته نقد بگذاریم، ‌ما فقط مدافع حق هستیم و از آن مقداری که با حق سازگار است دفاع ‌‌‌‌می‌کنیم. به‌غیراز معصو‌‌مین، هیچ‌کس ‌‌نمی‌‌تواند از عملکردش در تاریخ دفاع کند. امروز اگر بگویند فلان دادگاه در جمهوری اسلامی اشتباه کرد در جواب باید گفت در جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌ هم ممکن اشتباه ‌‌‌شود. جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌که خدا و پیغمبر و امام معصوم نیست. جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌ یعنی مجموعه‌ای از مدیران، مسئولان، قوه قضاییه، مجریه، مقننه، رسانه‌ها، سپاه و... با یک‌سری قوانین و مقررات و فرآیندها. همه اینها مخلوق بشر غیرمعصوم است. قانون‌اساسی را بشر غیرمعصوم نوشته. دستگاه‌ها را بشر غیرمعصوم اداره کرده. ولی‌ ما ‌‌‌میزان داریم. ‌‌‌می‌گوییم هرچه با «حق» منطبق بود از آن دفاع ‌‌می‌کنیم. بنابراین آنچه که به‌عنوان انقلاب به‌مثابه یک امر تاریخی بیان ‌‌می‌شود، باید در قواعد علمی‌ و مبنایی خودش بحث شود. ولی جایی که به انقلاب به‌عنوان یک جریان زنده و رو به پیش نگاه ‌‌می‌شود، این یعنی تحولات مستمری برای تحقق ‌‌‌آرما‌ن‌ها. معنی‌اش چند تا کلمه است: تلاش و تحول، استمرار، آرمان.حضرت آقا به هشت آرمان اشاره کردند و گفتند که آرمان انقلاب‌ ما اینهاست؛ اول آزادی که اشاره‌ کوتاهی به آن داشتم. بعد اخلاق است و بعد هم معنویت، عدالت، عقلانیت، استقلال، عزت و برادری. این چشم‌انداز خیلی‌ مسائل را به صورت روشن و منطقی و عقلانی و فطری را پیش روی مخاطب باز ‌‌می‌کند. واقعا الان تلقی چند درصد از جو‌‌‌ان‌های ‌ما این است که انقلاب یعنی این؟ خیلی کم. حتی عده زیادی از بچه‌های حزب‌اللهی خود‌ ما تلقی‌شان این است که اگر‌ ‌‌می‌گوییم آزادی، چون این را غربی‌ها گفتند‌، ما هم ‌‌می‌‌گوییم تا از قافله عقب نمانیم! متاسفانه خیلی از دوستان ‌ما عملا نشان می‌دهند که اصلا اصالتی برای آزادی قائل نیستند. مثلا وقتی یکی از‌ ما سوال ‌‌‌‌می‌کند، به او پرخاش ‌‌می‌کنیم که این سوال‌ها چیست‌‌‌‌، کفر است.یعنی من به آزادی اعتقاد ندارم. باید مثل بزرگوارانی چون شهید بهشتی و شهید مطهری باشیم. شهید بهشتی در وقت‌گذاری خیلی دقیق بود. دفتر ایشان پنج دقیقه، پنج دقیقه وقت ‌‌‌‌می‌داد؛ اما گاهی خیلی قاطع، سه ساعت وقت ‌‌می‌گذاشت تا با یک جوان، گفت‌وگو ‌و مباحثه کند. یا آقای مطهری ‌‌‌‌می‌گوید کرسی ‌مارکسیست‌شناسی در دانشگاه بگذاریم، یک‌ مارکسیست بیاید آنجا و با هم گفت‌وگو کنیم.معنی اعتقاد به آزادی این است ولی خیلی از‌ ما مسلما‌ن‌ها قائل به این نیستیم. گاه حتی تربیت خانوادگی‌ ما ناشی از ‌همین است .چقدر ما پدر و ‌مادرها سلیقه‌مان را ‌‌‌به بچه‌ها‌ی‌مان تحمیل می‌کنیم. حتی اگر موضوع خلاف شرع هم بود فقط باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم، ‌‌بیش از ۲۰ مورد در قرآن کریم این مضمون را ‌‌می‌گوید:«وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَكِیلٍ»، «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ»، «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ»، «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» اما آن فرهنگ بر جامعه‌مان غلبه کرده است و رسوبات آن موجب شده که اصلاً این آیات را درست نخوانیم،  تذکر ندهیم و روی آن توقف نکنیم. 
 
فهم یک مدل مفهمومی شبکه‌ای
به نظر ‌‌‌‌می‌رسد در این هشت ارزشی که آقا بیان ‌‌‌‌می‌کنند، عقلانیت از نظر منطقی مبنا است. یعنی آزادی هم باید عقلانی باشد، عدالت هم باید عقلانی باشد، حتی اخلاق و معنویت. اگر روی این بیانیه تأمل ‌کنیم‌، می‌بینیم واقعا هشت ارزش بسیار جامعی است که در نظامات مختلف اندیشه‌ای بشر روزگار معاصر‌ اعم از سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها، اگزیستانسیالیست‌ها و نحله‌های دیگر، ‌‌‌خصوصا آنهایی که صادقانه بیانی داشتند، بعضی از ‌همین ارزش‌ها را مطرح ‌‌می‌کردند. ولی نگاه اسلام ناب، «اسلام عقل و نقل» به تعبیر استاد جوادی آملی، این هشت ارزش است. این هشت ارزش هم به گونه‌ای منسجم، متوازن، متعادل، مرتبط به هم پیوسته، یکپارچه در قالب یک الگو و مدل مفهو‌‌‌‌می‌ شبکه‌ای باید فهم شود. ضمن این‌که هر کدام ‌‌می‌تواند دیگری را تفسیر کند تا ما از بدفهمی‌‌اش مصون بمانیم. مثلا وقتی ‌‌می‌‌گوییم آزادی، مقصود چه آزادی است. آزادی که با عقل و اخلاق همراه باشد، برادری را نقض و عزت انسانی را مخدوش نکند. آزادی به معنی افشاگری و تهمت نباشد و ... یا منظور از ‌عدالت، عدالتی است که‌ آزادی را محدود و تهدید نکند، عدالتی که معنوی و عقلانی باشد. ‌‌همچنین منظور از عقلانیت‌، نه عقل فلسفی و غیره که رویش بحث است که عقلانیت اجتماعی که آن مبداء و خاستگاه استقرار آزادی و عدالت باشد. اخلاق و معنویت نیز دوشادوش هم باشند ؛ انتقال معنا و گفتمان‌سازی به یک معنا این است. در این خصوص پژوهشگران باید کار کنند تا براساس نتایج درست آنها، رسانه حرکت کند.
 
تبیین، تثبیت و اشاعه آرمان‌های رهبری
وقتی حضرت آقا ‌‌‌‌می‌خواهند در ذهن یک انقلابی این گونه تلقی شود که انقلاب دنبال این آرمان‌هاست. بنده هم به عنوان یک انقلابی باید به صورت فردی، جمعی و سازمانی تلاش کنم تا بتوانم این ‌‌‌آرما‌ن‌ها و ارزش‌ها را در جامعه تثبیت کنم. البته قبلش تبیین و تثبیت کنم و بعد اشاعه دهم و از آن ‌پاسداری کنم. امروز‌ در سطح جهانی ‌‌‌‌می‌بینیم که انقلاب اسلا‌‌‌‌می‌ پاسدار ‌همین ارزش‌هاست. آزادی و عزت ملت‌ها،‌ حاکم شدن عقلانیت در سطح جهانی‌، توسعه برادریِ بشری و انسانی در جهان و... 
نگاه اسلام هم این گونه است که ما این این آرمان‌ها را فقط برای مسلمان ‌‌نخواهیم. اسلام نگاهی کاملا فرادینی و نگاهی بشری دارد. حضرت آقا فرمودند اومانیسم واقعی همان است که اسلام به دنبالش است. حالا سوال این است که چقدر ما نسبت به این نوع ‌نگاه به انقلاب،‌ ‌اندیشه‌ورزی و فکرورزی کرده‌ایم تا بتواند اشاعه پیدا کند؟ 
اگر بخواهیم در صداوسیما تغییر شاکله‌ای رخ دهد و گام دو‌‌‌‌می‌ برای خودش تعریف کند، کار اول و دوم و سومش هر سه، کار تربیتی و بازآفرینی فکری در این مجموعه است. این هم بخشنامه‌ای یا در قالب کلاس و درس استاد نیست؛ باید متکی به گفت‌وگو و اندیشه‌ورزی باشد. زمانی به دوستان ‌‌‌‌می‌گفتیم شما به عنوان یک هنرمند می‌توانید بیانیه گام دوم را مثلا در قالب یک ‌‌سمفونی فاخر و خیلی جذاب برای مخاطب ترسیم کنید. به خصوص که «گام دوم» تعبیر بسیار قشنگی است. یک سمفونی پایدار مثلا دو، سه ساعته‌ای که توام با تصویر و آن چیزی که شما ‌‌‌‌می‌دانید باشد و انگیزه و امید ایجاد کند.
 
اقامه‌ای فارغ از حجاب سیاسی
گاهی خدمت دوستان ‌‌‌‌می‌گفتیم دو، سه نفری به عنوان «هیات اندیشه‌ورز بیانیه» با هم روی این موضوع متمرکز شوند که ما چه باید کنیم. چگونه ‌‌می‌توان در خود صداوسیما برای کارشناس‌ها و دوستانی که اهل تولید فکر هستند، ز‌‌مینه‌ای فراهم کنیم که روی آن تأملی شود. فارغ از این‌که که چون آقا رهبر جامعه است که از این‌رو حجاب سیاسی روی بیانیه گام دوم است که به عنوان بیانیه‌ای فکری، آن را تحلیل کنیم. به عنوان یک امر مستمر که اقامه بیانیه را تحقق ببخشد. 
 
بحث ما، اتفاق افتادن یک رویداد محتوایی است و نه رویدادی صرفا تبلیغی 
چون در معرفی و اشاعه این ارزش‌ها اسمی ‌از تشیع، اسلام و قرآن نیست. کاملا فطری و انسانی است. ژاپن هم اگر ‌‌‌‌می‌خواهد از زیر سلطه آمریکا بیرون بیاید‌، باید برود سراغ آزادی، عدالت، اخلاق، معنویت، عزت و استقلال. آمریکا هم اگر ‌‌‌‌می‌خواهد از بحران فعلی‌اش نجات پیدا کند، باید سراغ این هشت سرفصل بیاید. این هشت سرفصل هم به هیچ فردی منتسب نیست. این هشت سرفصل را آقا خلق نکرده، بلکه روایت کرده‌اند. بازخوانی، بازاندیشی و تأمل در باب بیانیه، هم در هویت،کلیتش و مفرداتش باید انجام شود. چون بعضی دوستان این را مثله کردند و گزاره گزاره سراغش رفتند‌. این گزاره گزاره، قضیه را از آن کلیت ‌‌‌‌می‌اندازد؛ بعد هم ‌‌می‌شود حرف‌های تکراری. 

۳ مولفه ۸ ضلعی
آقا ‌‌می‌‌فرماید مهم‌ترین دستاورد نظام این است که حاکمیت ملی را تحقق بخشید و بر اساس آن این دستاوردها حاصل شد. اگر بخواهیم خیلی راحت بگوییم، این بیانیه سه مؤلفه‌ هشت ضلعی است.اول: مؤلفه ‌‌‌آرما‌ن‌ها که هشت ضلع دارد و به آن اشاره کردم. دوم: دستاوردها و سوم: مسیر آینده. منتها ‌‌‌آرمان‌ها بوده است و هست و خواهد بود. یعنی ‌‌‌آرمان‌‌ها باز نگاه به آینده دارد. آن هشت دستاورد هم که ‌آقا مطرح ‌‌می‌کند، به این عنوان است که ما این دستاوردها را برای حرکت بعدی مبنا قرار دهیم. به ‌همین جهت بیانیه نگاهش به آینده است. باید بررسی کنیم و ببینیم فناوری نرم فرهنگی و رسانه‌ای که بتواند آن تئوری اندیشه‌ای را که آقا دارد در ذهن مخاطب بنشاند و به گونه‌ای کار کند که اندیشه او شود، چیست؟ فقط هم هدف رسانه نیست، نقش حوزه نیز در این امر، بسیار مهم است،‌همچنین دانشگاه و آموزش و پرورش‌. هر کدام نقشی داریم که باید ایفا کنیم. البته از جهتی، رسانه ‌‌می‌‌تواند مطالبه ایفای نقش‌ها را انجام دهد. یعنی رسانه ‌‌‌‌می‌تواند از رئیس حوزه و فلان دانشگاه بپرسد که در باب بیانیه چه کرده‌اند. آیا کارهایی که انجام داده‌اند، کلیشه‌ای، ظاهری و صوری بوده یا بر‌عکس‌. از این جهت واقعا رسانه نقش بی‌بدیلی دارد و می‌تواند در دیگران هم انگیزه، اندیشه و مطالبه ایجاد کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها