برچسب ها - خاطرات کاغذی
خاطرات کاغذی
آسیاب بادی قدیمی خارج از دهکده که زیست‌بوم حیوانات طبیعت اطرافش شده آن‌قدر فرسوده است که در مواجه با توفان و بارانی شدید به لرزه در‌آمده و در دل ساکنانش وحشت ایجاد می‌کند.
کد خبر: ۱۴۵۷۰۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۸

خاطرات کاغذی
تمامی ماجرا‌ها در دهه ۱۹۳۰ اتفاق می‌افتاد. در هر قسمت خانم خبرنگاری به نام کلی کین‌کید و دستیار نوجوان او مکس، برای تهیه خبر‌های جنایی درگیر موضوعی تازه می‌شدند.
کد خبر: ۱۴۵۶۹۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۶

خاطرات کاغذی
شب سال نوی میلادی فرارسیده و سراسر جنگل از برف سفیدپوش شده بود. در آن شب مهتابی، در میان برف و کولاک به یکباره پیرمردی با محاسن سپید، ردایی بلند و عصایی در دست در میان جنگل برفی ظاهر شد. او رفتار عجیب‌وغریبی داشت.
کد خبر: ۱۴۵۶۶۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۵

خاطرات کاغذی
خواهر و برادر یتیمی با نام‌های یانکا و اولسیا، با قرض‌کردن اسب آسیابان تصمیم گرفتند مزرعه خود را شخم بزنند. هنوز کار بذرپاشی تمام نشده آسیابان به دنبال اسبش آمد و، چون بچه‌ها پولی نداشتند، در ازای آن چشم طمع به خروس‌شان دوخت، اما خروس از دست آسیابان فرار کرد و مرد طماع ظرف بذر‌ها را با خود برد. خروس با هدف برگرداندن بذر‌ها به‌دنبال آسیابان رفت و موفق شد با حمله به او سه دانه گندم به‌دست‌آورد.
کد خبر: ۱۴۵۶۵۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴

خاطرات کاغذی
درحالیی که مردم کشور چین تحت سلطه چئو، پادشاه مستبد زمان، روزگار خود را تحت ظلم، ودر فقر و تنگدستی می ‌گذرانند، «لی ‌جی ‌فان» مشهور به «بروس‌لی» افسانه ‌ای است که به به‌عنوان یک جنگجوی قهرمان به مدد چشم سوم به گروهی از خدایان خوب کمک می ‌کند تا با تکیه بر هنرهای رزمی با شیاطین اهریمنی مبارزه کرده و آنها را شکست دهند.
کد خبر: ۱۴۵۶۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۳

خاطرات کاغذی
دکتر یوریکا، نه انسان بلکه موجودی بود با شکل و شمایل حشره که داستان اختراعات بشر را برایمان تعریف می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۵۶۱۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲

خاطرات کاغذی
ماجراهای یک سگ ابرقهرمان با ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد. به محض این‌که کلمه «کمک» از دهان شهروندی خارج می‌شد «سگ قهرمان» در کثری از ثانیه بالای سرش بود.
کد خبر: ۱۴۵۵۹۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۱

خاطرات کاغذی
این مجموعه روایتگر ماجراهای خرس گریزلی کوچولویی بود که با پدر و مادرش در یک کلبه آجری با شیروانی قرمز در دل جنگل زندگی می‌کرد. او ماجراهای زیادی را با دوستانش یعنی اردک، گربه، جغد، امیلی و عروسکش لوسی، ماربی با، میتزی میمون و توتو سگه، تجربه می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۵۵۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹

خاطرات کاغذی
دلاور کوچولو، یک شوالیه مسافر بود از قرون وسطی که می‌خواست دنیا را بشناسد و از همه چیز سردرآورد. پس روزی از روزها، با دعای خیر پادشاه این ماموریت به او سپرده شد.
کد خبر: ۱۴۵۵۵۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۸

خاطرات کاغذی
خانواده "جورج جتسون " در آینده‌ای با تصاویرعلمی-تخیلی از زندگی آمریکایی زندگی می‌کردند. خدمتکاران روبات، ماشین‌های بشقاب پرنده و پیاده‌رو‌های متحرک.
کد خبر: ۱۴۵۵۴۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷

خاطرات کاغذی
خانم «پرودنس» بانوی مسنی بود که در روستای خیالی موچران زندگی می‌کرد. پیرزن پرانژی و باهوشی که در جوانی معلم مدرسه بود، اوعلاقه زیادی به بافندگی و باغبانی داشت و با گربه اش استانیسلاس زندگی می‌کرد، اما فعالیت مورد علاقه او تحقیق در مورد اسرار دهکده اش بود. درست مانند خانم مارپل، در مورد جنایاتی تحقیق می‌کرد که پلیس نمی‌توانست آن‌ها را حل کند.
کد خبر: ۱۴۵۵۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۵

خاطرات کاغذی
هنگامی که پای انسان به منطقه کوه‌های سر به فلک کشیده استرالیا رسید، افسانه اسبی را شنید که بسیار خوش‌خرام، زیبا و خوش‌اندام بود و در نوع خود نظیر نداشت. مثل مه بامدادی ظاهر و ناگهان ناپدید می‌شد.
کد خبر: ۱۴۵۴۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲

خاطرات کاغذی
ماجرای زندگی و بازیگوشی‌های دو تا بچه فوک کوچولو بانمک، ساکن در مناطق جنوبی قطب شمال که همجوار با کشور کانادا است.
کد خبر: ۱۴۵۴۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۱

خاطرات کاغذی
در خانه‌ای واقع درحومه شهر به فاصله شب تا صبح لوازم خانه و حتی نوشت‌افزار پسر خانواده «کوین» به حرکت و حرف درآمده و زندگی تازه‌ای را تجربه می‌کردند.
کد خبر: ۱۴۵۴۵۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۰

خاطرات کاغذی
داستان‌ها در شهر خیالی به نام «شهر شلوغ پلوغ» اتفاق می‌افتاد و ساکنان آن که جملگی حیواناتی در پوشش انسان بودند، با هر مشکلی روبه‌رو می‌شدند تا معما‌های پیش‌آمده را حل کنند.
کد خبر: ۱۴۵۴۱۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۸

خاطرات کاغذی
ماجرای گروهی از حیوانات جنگل که مجبور شدند خانه‌های خود را ترک کنند چرا که باید از دست انسان‌ها فرار می‌کردند.
کد خبر: ۱۴۵۴۰۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۷

خاطرات کاغذی
در هر قسمت از این مجموعه برنامه، سگی به نام «آبی» برای یافتن پاسخ معمای مورد نظرش سرنخ‌هایی از خود بر جای می‌گذاشت تا مجری برنامه (استیو برنز) با کمک دوستان کارتونی خود از کنار هم قرار دادن شواهد، معمای مورد نظر را کشف رمز کند البته در این مسیر بینندگان خردسال برنامه هم به او کمک می‌کردند (هرچند فقط صدای‌شان شنیده می‌شد و تصویری از بچه‌ها نداشتیم). نشانه سرنخ‌های آبی هم ردپایش بود که معمولا در جای‌جای خانه استیو دیده می‌شد و این بهانه‌ای می‌شد تا سراسر خانه محل ماجراجویی مجری و بچه‌ها شود. به این ترتیب بچه‌ها هم همراه با مجری فکر می‌کردند و در نهایت به کمک استیو یاد می‌گرفتند چگونه نتیجه‌گیری کنند.
کد خبر: ۱۴۵۳۸۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵

خاطرات کاغذی
سالتی، پسر جوان مو قرمزی بود که از خیالبافی و ماجراجویی بسیار لذت می‌برد. او هر روز به فانوس دریایی نزدیک خانه‌اش می‌رفت تا با دوستان ساحلی‌اش بازی کند.
کد خبر: ۱۴۵۳۶۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۴

خاطرات کاغذی
پسر جوان دهقانی به نام جک از ساقه لوبیای غول‌پیکر بالا می‌رود و یکباره به شهری در میان ابر‌ها برخورد می‌کند که توسط ملکه‌ای شرور اداره می‌شود. بعد از این‌که جک خود را در قلعه‌ای عجیب با حضور شاهزاده‌ای مهربان به نام «پرنسس مارگریت» می‌بیند، متوجه می‌شود در آنجا مردم به موش تبدیل شده‌اند و جادوگری شرور که پسرش یک غول است، قصد دارد ملکه شود. حالا جک باید از شاهزاده در مقابل نقشه‌های شیطانی او محافظت کند و....
کد خبر: ۱۴۵۳۴۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۳

خاطرات کاغذی
دو مرد دورگرد به نام‌های بیل و سام از روستا به شهر آمدند تا برای خودشان کاری دست و پا کنند. تصمیم داشتند در مزارع خارج از شهر به عنوان کارگر استخدام شوند، اما دست بر قضا هنوز پایشان به شهر نرسیده به ناگاه درگیر بچه شیطانی شدند که به تنهایی از خانه خارج شده بود و دوست داشت شب را در جنگل سر کند.
کد خبر: ۱۴۵۳۲۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

نیازمندی ها