زن میانسال در دادگاه خانواده:

همسرم سیگارش را ترک نکرد، طلاق می‌خواهم

رویارویی با پیامدهای طلاق

35 ساله هستم، دو سال است که از همسرم به‌خاطر بی‌تفاوتی‌اش، بی‌توجهی، نداشتن اولویت درزندگی، تقبل نکردن مخارج من و.... جدا شده‌ام. با این‌که می‌دانم ادامه زندگی با او برایم مقدور نبود ولی نمی‌دانم چرا گاهی اوقات دلتنگش می‌شوم. گاهی تصور می‌کنم شاید هنوز او را دوست دارم. ناگفته نماند که دراین دو سال او را ندیده‌ام. نمی‌دانم باید چه کار کنم؟
کد خبر: ۹۷۵۶۷۱
رویارویی با پیامدهای طلاق

حق دارید دلتنگ شوید

همه ما گاهی دلتنگ دیدن کسی می‌شویم و این دلتنگی نه به خاطر خود او بلکه به پشتوانه سرمایه عاطفی عظیمی که در آن رابطه خرج شده بود، ایجاد می‌شود. پس حتی اگر فرد طلاق تلخی را تجربه کرده باشد نباید از دلتنگی گاه و بی‌گاه برای این گذشته متعجب شود. گذشته رسم بر این بود که وقتی دو نفر از هم جدا می‌شدند رابطه‌شان با تمام فامیل، دوستان و آشنایان یکدیگر قطع می‌شد؛ اما در دنیای امروز قرار نیست جدایی از یک فرد به تمام چرخه روابط فرد مقابلش صدمه بزند. این روزها افراد یاد گرفته‌اند که بعد از جدایی از گذشته خود فرار نکنند و حتی گاهی فرد مقابل را در مقام همکار، فامیل و آشنا بپذیرند.

ناگفته‌ها را بگویید

گفتیم که روبه‌رو شدن با همسر سابق یکی از مهم‌ترین کارهایی است که بعد از جدایی باید انجام شود. گرچه ممکن است به دلایلی مثل نبودن فرد مقابل در همان شهر و... آن دو تا سال‌ها یکدیگر را نبینند، اما نباید از ملاقات هم واهمه‌ای داشته باشند. دیدار زوج‌هایی که از هم جدا شده‌اند می‌تواند اهداف و البته معانی متفاوتی داشته باشد. گاهی با وجود امضای سند جدایی افراد حرف‌هایشان را با هم نزده‌اند و احساسات مثبت و منفی‌شان را بیان نکرده‌اند. گاهی ممکن است زوج‌ها عجولانه تصمیم گرفته و نیاز داشته باشند بعد از جدایی برخی موضوعات را برای هم بازگو کنند. اما این گفت‌وگوها تا زمانی که تکلیف آینده مشترک دو نفر به طور کامل روشن نشده باشد می‌تواند جریان داشته باشد. وقتی دو طرف رابطه به این نتیجه قطعی رسیده‌اند که تصمیم جدایی منطقی بوده و آن رابطه را مرده تلقی کرده‌اند، دیگر نباید با گرفتن رد یکدیگر و تماس‌های پی‌درپی به زندگی هم تلنگر بزنند.

به فکر احیای رابطه قدیمی نباشید

طبیعی است ظرفیت و مهارت‌های ارتباطی افراد می‌تواند ضامن تداوم ارتباط آنها در سال‌های بعد از طلاق باشد. اما دو طرف نباید به بهانه داشتن تفکر منطقی و ظرفیت روانی، به اشتباه تصور کنند که می‌توانند به رابطه قبل از ازدواج‌شان برگردند. قطعا سال‌های ازدواج و اتفاق‌هایی که به جدایی افراد منجر شده نمی‌تواند از خاطر هیچ‌کدام آنها پاک شود و تنها چیزی که بعد از طلاق قابل دستیابی است ساختن رابطه‌ای غیرصمیمانه اما همراه با احترام است.

پیامدهای طلاق برای زنان

زنان پس از طلاق در معرض فشارهای روحی و روانی قرار می‌گیرند. زنی که با هزار امید و آرزو پا در خانه مردی می‌گذارد هیچ گاه پاشیده شدن کانون زندگی‌اش را تصور نمی‌کند ولی زمانی که با این مسأله مواجه می‌شود یأس و ناامیدی است که با این‌گونه زنان همراه خواهد شد و در بعضی موارد آنها را تا مرز افسردگی نیز خواهد کشاند. اضطراب و نگرانی از بازگشت به منزل پدری، نوع برخورد اطرافیان، ترس از سرزنش شدن در مورد ناتوانی در اداره زندگی و در بعضی مواقع عذاب وجدان و پشیمانی، مشکلات روحی دیگری است که زنان مطلقه را با خود درگیر می‌سازد. جدایی از فرزند نیز از مشکلاتی است که بشدت زنان را رنج خواهد داد و از سوی دیگر این مورد تبدیل به حربه‌ای شده است برای برخی از مردان که با دادن حق حضانت به زنان در قبال گذشتن از حقوق مالی خویش، آنها را از حقوق حقه‌شان محروم کنند و برخی دیگر از کودکان به‌عنوان ابزاری برای انتقام از همسران سابق خود استفاده می‌کنند و آنها را از دیدار کودکان خود محروم می‌سازند.

پیامدهای اجتماعی، مسأله بعدی زنان مطلقه است. عدم پذیرش فرزندان زنان مطلقه در ازدواج‌های بعدی، ترس از ازدواج با این‌گونه از زنان با تصور داشتن مشکلات شخصیتی و وقوع طلاق مجدد، انتخاب به عنوان همسر دوم، در امان نبودن از طعنه و کنجکاوی‌های اطرافیان، سرخوردگی اجتماعی و بسیاری دیگر از این دست امور که زنان مطلقه را با چالشی سخت روبه‌رو خواهد کرد.

پیامدهای طلاق برای مردان

طلاق برای کودکان و زنان پیامدهای ناگواری را به همراه دارد ولی نباید فراموش کرد که این مسأله عواقبی ناگوار و آسیب‌هایی را نیز برای مردان رقم خواهد زد. مردان نیز با مشکلات روحی و روانی نظیر افسردگی،یأس ، ناامیدی و کاهش اعتماد به نفس بعد از طلاق مواجه می‌شوند. مردان همانند زنان در این دوران مستعد ابتلا به افسردگی هستند.

مردان به‌دلیل تفاوت در سازوکار‌های دفاعی‌شان با زنان و با توجه به شخصیتی که دارند ممکن است پس از طلاق دچار مشکلاتی نظیر ناراحتی‌های قلبی و عروقی، بیماری‌های ریوی و گوارشی و ریزش موی سر شوند. نکته دیگری که وجود دارد این است که مردان به‌دلیل داشتن مشغله‌های بیرون از منزل براحتی توانایی اداره خانه و زندگی خود و نگهداری و تربیت فرزندان را ندارند و این مسأله آنها را در تنگنایی شدید قرار می‌دهد.

با این‌که مردان نسبت به زنان با آسیب‌های کمتری مواجه‌اند؛ اما از آسیب‌های اجتماعی بعد از طلاق در امان نیستند. افزایش بزهکاری در مردان مطلقه، اختلالات و انحرافات جنسی، تمایل به زندگی مجردی و... از جمله آسیب‌هایی است که این مردان را تهدید می‌کند.

در مورد آسیب‌های اقتصادی باید گفت مردان با کابوسی به‌عنوان مهریه‌های سنگین‌مواجه هستند؛ مهریه‌هایی که هنگام تعیین آن با خیال چه کسی داده و چه کسی گرفته، آن را پذیرفته‌اند و حال به‌دلیل وقوع طلاق مجبور به پرداخت آن هستند؛ مهریه‌هایی نجومی که یا باید به‌خاطر آن بهترین سال‌های زندگی را به‌دلیل ناتوانی در پرداخت پشت میله‌های زندان بگذرانند یا با پرداخت قسمتی از آن، یا تمام آن، کل سرمایه زندگی خود را از دست بدهند. طلاق با این که در بعضی مواقع راهگشاست ولی به نظر می‌رسد مانند توفانی عمل می‌کند که کسی از آسیب‌های آن در امان نیست.

نکته: شاید نتوان در دنیا کسی را پیدا کرد که بعد از طلاق و شکست در زندگی مشترک دچار مشکلات عاطفی نشده باشد. دوران بعد از طلاق راحت نیست؛ اما چاره‌ای جز زندگی کردن نیست و تنها اقدام موثر این است که تمام تلاش خود را به‌کار بگیریم تا هویت‌مان را بازسازی کنیم. مشکل اینجاست که سال‌ها با هم بودن را تجربه کرده و تمام اهداف و شخصیت‌مان به صورت دوتایی شکل گرفته اما بعد از طلاق انگار نیمی از هویت‌مان پاره پاره شده و باید خودمان را از نو بسازیم. بخشی از بازسازی وجود خودتان در این است که یاد بگیرید چگونه با بازسازی همسر سابق‌تان کنار بیایید. شاید تعجب کنید که چرا باید درگیر مسائل همسر سابق‌تان شوید که هیچ دل خوشی هم از او ندارید اما اگر به هردلیلی ناچار شوید همچنان دورادور هم که شده با او ارتباط داشته باشید؛ آن وقت می‌بینید که مجبور هستید درگیر مسائل او هم باشید! در این بین هیچ چیز تنش زاتر از این نیست که مجبور شوید با شریک جدید زندگی همسر سابق‌تان هم روبه‌رو شوید!

دکتر پروانه صفایی مقدم

روان‌شناس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
حسین
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۶
۰
۰
روان شناسا فقط بلدن زندگی مردم را بپاشن. خودشون مشكل روانی دارن

نیازمندی ها