شب‌های حضور

شب‌های قدر، شب‌های احیاست و احیا در لغت معنایی مکمل معنای اصطلاحی آن دارد. زنده نمودن تعبیر بسیار زیبایی برای بیدار ماندن در شب‌های موسوم به قدر است و این معنا بیش از آن‌که درباره موقعیت زمانی شب مصداق داشته باشد، ناظر به روح آدمی است و در مورد وجود انسان مصداق دارد. به عبارت دیگر بهتر است به جای واژه «شب زنده‌داری» تعبیر «خود زنده‌داری» را معادل درست کلمه «احیا» دانست چنان که تقوا را هم به خودنگه داری یا خویشتنداری ترجمه کرده‌اند.
کد خبر: ۸۱۴۸۵۳
شب‌های حضور

ترک عادت

شب قدر اگرچه قدر و منزلتی بخصوص دارد و نباید آنها را با دیگر شب‌های سال یکسان انگاشت اما بواقع منزلت این شب در تأثیر عمیقی است که نزول قرآن بر حیات انسانی بر جا گذاشته و نیز در تأثیر ژرفی است که یادآوری این واقعه بزرگ تاریخی بر انسان قرون و اعصار بعدی بر جا می‌گذارد. بیدار ماندن در شب‌های قدر، بهانه‌ای است برای ترک عادت همیشگی خواب که عادی ترین عادت زندگی این جهانی ماست و بعلاوه ارتباطی تنگاتنگ نیز با غفلت و بی‌خبری دارد و واژه خواب هم در ادبیات فارسی همواره نمادی روشن و مبرهن از آن بوده است.

عادت، دشمن تاریخی آزادی است و تا انسان از بند تعلقات رها نشود و آزادی حقیقی را تجربه نکند نخواهد توانست راه به حقیقت معنای هستی ببرد. وصول به آزادی جز از طریق خرق عادت میسر نخواهد شد و چه عادتی ریشه‌دارتر و غفلت‌بارتر از خواب که اغلب بیش از آنچه باید در زندگی ما سهم یافته و بیش از آنچه شاید مورد توجه و تأکید قرار گرفته است؟ این در حالی است که در تعلیمات اسلامی ما فقط نیمی از شب یا کمی بیشتر یا در صورت امکان از نیمه هم کمتر برای خواب در نظر گرفته شده و این نص صریح قرآن کریم است که می‌فرماید: «ای جامه به خویشتن فروپیچیده، به پا خیز شب را مگر اندکی، نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه، یا بر آن [نصف] بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان» (مزمل، آیات 1 تا 4).

یاد خدا

جدا از تفسیر مورد اشاره، معنای دیگری نیز می‌توان از واژه احیا ارائه کرد که اگرچه تبادر معنای نخست را ندارد و در ظاهر معنایی بعید به نظر می‌رسد اما حقیقتاً ژرف بینانه است و التفات به آن خالی از لطف نخواهد بود. برخی برآنند که تقوا در واقع نه به معنای «خودنگه داری» یا «خویشتنداری» که به معنای «خدانگه داری» است یعنی این که انسان تلاش کند یاد خداوند و حضور او را در وجود خود زنده نگاه دارد. همین معنا را می‌توان در مورد کلمه احیا نیز به کار برد و جای «شب ‌زنده‌داری» یا «خود زنده‌داری» از اصطلاح «خدا زنده‌داری» استفاده کرد و این نه بدان معناست که نعوذ بالله خدای سبحان، فناپذیر و میرا باشد و نیازمند زنده نگه داشته شدن، بلکه تذکاری است برای مراقبت همواره از نفس که عطشی سیری ناپذیر به عادت و فراموشی دارد. بنا به این تعبیر، در شب‌های قدر انسان باید تلاش کند با ذکر واقعی خداوند که یاد اوست نه ورد زبان و لقلقه لسان، خویشتن خویش را به نور الوهیت منور کند و غبار فراموشی و غفلت را از روح و جان خود بزداید و از این طریق یاد خدا را در دل زنده نگه دارد.

دعای جوشن کبیر که در شب‌های احیا خوانده می‌شود سراسر نام و یاد خداوند است و شمارش اسما و صفات پروردگار. این خود دلیلی دیگر بر اثبات این مدعاست که شب‌های قدر بهانه‌ای است برای آن که مؤمنان روزه‌دار که در ماه مبارک رمضان با امساک از طعام مهمان سفره پربرکت خداوند بوده‌اند در این سه شب میزبان معنویت حاصل از احیای یگانه حقیقت مطلق هستی در وجود خویشتن باشند

دعای جوشن کبیر که در شب‌های احیا خوانده می‌شود سراسر نام و یاد خداوند است و شمارش اسما و صفات پروردگار. این خود، دلیلی دیگر بر اثبات این مدعاست که شب‌های قدر بهانه‌ای است برای آن که مؤمنان روزه‌دار که در ماه مبارک رمضان با امساک از طعام، مهمان سفره پربرکت خداوند بوده‌اند و نفس خود را آماده پذیرش وجود متعالی پروردگار و تجلی او کرده‌اند، در این سه شب، میزبان معنویت حاصل از احیای یگانه حقیقت مطلق هستی در وجود خویشتن باشند و این همان زنده نگه داشتن خداوند و یاد و حضور او در جان و دل است که معنای باطنی احیا و بیداری در شب‌های پربرکت قدر دانسته شد.

در روایت است که: «قلب حرم خداست، پس در حرم خدا غیر او را جای مده». بنابراین دور نیست اگر گفته شود جای دادن خدا یا غیر او در دل، به دست آدمی و در کف اختیار او نهاده شده و همین وجه تمایز انسان مؤمن از کسی است که تنها ادعای ایمان دارد.

ذکر به مثابه فکر

سخن از معنای حقیقی ذکر به میان آمد و این که یاد خدا با ورد زبان مترادف نیست. با این که در متون دینی ما بکرّات تصریح شده بر این که بالاترین عبادت تفکر است، متأسفانه باز هم برخی اشخاص، دریافتی کمّی از اذکار و ادعیه شب قدر داشته و عنایتی به کیفیت دعا و مناجات در این شب‌های گرانقدر ندارند. درست است که اعمال عبادی عنوان شده برای درک شب‌های قدر به اندازه‌ای است که به جا آوردن همه آنها مدت زمانی به طول تمامی ساعات شب یا چه بسا بیشتر از آن را اقتضا می‌کند اما این بدان معنا نیست که ملاک و معیار درک شب قدر، بر نگرشی عدداندیشانه مبتنی باشد و هر کس ذکر بیشتری گفت و دعای بیشتری خواند و نماز بیشتری گزارد لزوماً به درگاه پروردگار مقرب‌تر باشد.

ذکر و دعا و نمازی که با چشم و زبان و دیگر اعضا و جوارح تن آدمی صورت می‌پذیرد ممکن است با یاد و نیایش و عبادتی که از روح برمی‌آید و جان و دل را متوجه نور حق می‌کند، در تزاحم قرار بگیرد، در این مصاف مهم و اهمّ، قطعاً اولویت با جان انسان است و قلبی که آن را عرش رحمان دانسته‌اند. اگر در روایات و احادیث حضرات معصومین علیهم السلام شوینده گناه و صفادهنده روح انسان، اشک دانسته شده، چه بسا از همین روست که تا دل نلرزد، آسمان چشم بارانی نمی‌شود و موهبت گریه، که شرط لازم بندگی عاشقانه است به انسان ارزانی نمی‌‌‌شود.

جــام‌جــم

محمد کامیار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها