حرف‌های علی لاریجانی درباره خانواده‌اش

اصولاً همکلام شدن با مردان سیاست با ملاحظات نانوشته‌ای همراه است که نمی‌گذارد هر چیزی را بپرسید. با این همه ولی شاید از خوش‌شانسی، ما در مقابل کسی نشسته بودیم که خودش از ذوق و طنّازی کم‌ بهره ندارد.
کد خبر: ۶۵۶۵۲۱
حرف‌های علی لاریجانی درباره خانواده‌اش

شوخ‌طبعی‌های گاه‌وبیگاه علی لاریجانی با آن صدای رادیویی و لحن خاص و ادبیات غامض، بیش از همیشه در آن جلسات پرسروصدای رای اعتماد کابینه روحانی به چشم آمد، همانجا که قضاوت در باب «بوسیدنی» بودن یا نبودن برخی وزرا از تریبون ریاست مجلس و البته پخش مستقیم تلویزیونی آن، تا چند روز به نُقل محافل و بحثِ داغ شبکه‌های اجتماعی مجازی تبدیل شد. القصه این‌که با این پیشینه و مقدمات، در بخشی از مصاحبه با رئیس مجلس پرانتز نه چندان کوچکی باز کردیم و از او سوالات متفاوتی پرسیدیم؛ از آن یکشنبه تلخ مجلس و مشاجره‌ تاریخی‌اش با محمود احمدی‌نژاد گرفته تا دردسرهای خویشاوندی با علی مطهری و خیلی چیزهای دیگر که معمولا در موردشان از رئیس مجلس مملکت چیزی نمی‌پرسند! این بخش را بخوانید، منتها بعد از این اعتراف که اگر حریف چِغِر و قَدَر «وقت» نبود، ده‌ها سوال دیگر از این دست را نیز می‌شد در همین بخش گنجاند، حیف که نشد...

شاید یادآوری این موضوع تلخ باشد، اما می‌خواهم از آن یکشنبه معروف بپرسم؛ روزی که بعدها در رسانه‌ها یکشنبه سیاه مجلس لقب گرفت. اگر دوباره به همان نقطه بازگردید و همان اتفاقات دوباره بیفتد، آن نطق را با همان کیفیت و شدت تکرار می‌کنید؟

شدتی البته نبود، آن کار خب خیلی قبیح بود...

بالاخره در فضای سیاسی و رسانه‌ای این‌طور برداشت شد که نطق شما تند و شدید بود؟

بله، آن کار، با آن شکلی که انجام شد مورد قضاوت همه قرار گرفت، که چقدر از نظر دینی، عقلی، ملی و... درست بود.

سوال مشخص من اما این است که با توجه به اتفاقات و اظهارنظرها و بازخوردهای بعد از آن روز، دوباره به همان شکل از خودتان دفاع می‌کنید یا خیر؟

بله، اگر موقعیت تکرار می‌شد من یک مقدار وسیع‌تر حرف می‌زدم، یعنی بعضی از مطالبی را که یادم رفته بود آن موقع بگویم، می‌گفتم تا احساس نشود در کشور با شانتاژ به این‌طرف و آن‌طرف می‌توان شرایط را تغییر داد. باید عقلانیت در کشور حاکم و رفتارها درست باشد.

اما قبول دارید که فضای جامعه بر اثر اتفاقات آن روز خیلی متشنج شد؛ به هزینه‌اش می‌ارزید؟

ببینید هیچ‌وقت نمی‌شود یک خانواده را با شلوغ‌کاری اداره کرد. در خانواده ممکن است مسائلی پیش بیاید. هیچ‌وقت نمی‌شود با تندی و انگ زدن مساله را حل کرد؛ مثلا بگوییم پسرعمو تو که آن‌طور بودی یا فلانی تو هم که فلان کار را کردی... و به این شکل یکی‌یکی همه را از میدان به‌در کنیم. می‌شود این کار را کرد؟ مشخص است که خانواده آشفته می‌شود. حالا در خانواده یک‌سری روابط عاطفی هم وجود دارد که در کشور این روابط نیست و صرفا قانون حاکم است. اینجا خیلی باید مراقبت کرد. یک حکمران خوب کسی است که بتواند افراد را جمع کند، نه که در تلویزیون یک‌طور رفتار کند، در جای دیگر طور دیگری باشد و.... این رفتار عقلایی نیست. بله بودند در تاریخ افرادی که از این سنخ رفتارها کردند و حکومت‌ها لطمه خوردند. در تاریخ تزار و نظام‌های مشابه اگر بخوانید از این چیزها زیاد است، ولی در کشوری که مبنای آن اخلاق و اسلام است، چرا باید افراد در سطوح بالا بیایند این‌طور رفتار کنند؟ معلوم است که جامعه متشنج می‌شود. ضمن این‌که این به یک رویه تبدیل شده بود.

اگر رویه بود چرا فقط در آن روز خاص آن نطق را ایراد کردید؟ چرا قبل‌تر از آن به فکر برخورد با این رویه نیفتاده بودید؟

من از قبل معتقد بودم که باید با چنین رویه‌ای برخورد شود منتها همه تصمیم‌گیری به عهده من نبود. احتمالا شما هم احساس می‌کردید که من مخالف این روش‌ها هستم، منتها آن روز به کشور خیلی توهین شد. حالا آن چیزی که مربوط به شخص من بود چندان اهمیت ندارد، آنچه مهم است، پرستیژ کشور است که نباید این‌طور حراج می‌شد؛ یک روز به این شخصیت بگویند، فردا به آن شخصیت، یک‌روز دیگر به آن یکی... چرا باید این‌طور رفتار کرد؟ مگر می‌شود کشور را به این شکل اداره کرد؟ البته مردم در انتخابات پاسخ منفی به این منش را دادند. طبعا این روش و منش تاثیرات بد اقتصادی و حتی دیپلماتیک هم دارد. با این توضیحات، بله اگر دفعه دیگری آن اتفاقات می‌افتاد، من یک مقدار حجیم‌تر و مفصل‌تر حرف می‌زدم.

اما رهبر معظم انقلاب از رفتار و نطق شما هم انتقاد کردند و تعبیرشان این بود که دفاع شما هم یک مقدار زیاده‌روی بود....

بله، اما یادتان باشد در مورد دیگران گفتند که کارشان هم خلاف شرع بود، هم خلاف قانون اساسی بود و هم خلاف عقل و....

خب شما گفتید قصدتان از ایراد آن نطق صرفا دفاع از خودتان نبود، بلکه هدف برخورد با این رویه بود. اگر نتیجه داده باشد که لابد نباید شاهد تکرار چنین رفتاری باشیم....

امیدواریم این نیت شما برآورده شود و همه عقلانی عمل کنند، چون این کارها صدمه به کشور است.

آن نطق را نوشته بودید یا فی‌البداهه سخن گفتید؟

خیر، چون من نمی‌دانستم ایشان چه چیز قرار است بگوید.

اما هم در نطق آن روز خودتان و هم در مصاحبه‌هایی که بعضی اعضای هیات‌رئیسه با رسانه‌ها داشتند، عنوان شد که صبح همان روز گویا شما را در جریان اتفاقاتی که قرار است بیفتد، قرار داده‌اند.

نگفتند چه فیلمی قرار است پخش کنند، فقط صبح آمدند گفتند یا استیضاح را جمع کن، یا ما یک فیلمی داریم علیه‌ شما پخش می‌کنیم. من از آن صحنه خیلی ناراحت شدم.

چرا؟

از این‌که بعضی‌ها احساس کردند در بالاترین سطوح معامله‌گری وجود دارد. آنجا بیشتر از اصل فیلم ناراحت شدم. این پیغام که یا استیضاح را جمع کن یا ما یک فیلم پخش می‌کنیم، یعنی می‌خواهند با شما معامله کنند. این خیلی صدمه بزرگی از نظر روحی برای من بود. در این 35 سال پس از انقلاب، همیشه جوهره حرکت ما براساس عقیده بوده، اما اینها می‌خواستند به جای عقیده یک چیز دیگری جایگزین کنند، این خیلی دشوار بود.

شما خودتان طرفدار استیضاح بودید؟

خیر من دنبال استیضاح نبودم، عده‌ای از نماینده‌ها می‌خواستند این کار را بکنند، روش من هم این نیست که در این زمینه‌ها دخالت کنم.

از این بحث بگذریم، روابط خانوادگی شما هم با اخوان‌ دیگر لاریجانی و هم با آقای مطهری می‌دانید که خیلی موقع‌ها موضوع اظهارنظرها و گمانه‌زنی‌هایی در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور می‌شود، از طرفی در گذشته مصادیق اختلاف نظر هم در این میان کم نبوده است. اصولا در خانواده شما ـ تا آنجا که به اعضای حاضر در سیاست مربوط است ـ چقدر نظرات به هم نزدیک است؟

در کل به هم نزدیک است. یعنی مثلا نظرات بنده و حضرت آیت‌الله لاریجانی از نظر مبانی فکری یکی است. منتها ایشان در یک فاز کار می‌کنند، من در فاز دیگری. بر همین اساس ممکن است ملاحظات‌مان هم به تناسب شرایط متفاوتی که داریم، متفاوت باشد. لکن مبانی
فکری ما یکی است.

در اختلاف نظرهایی که گاهی پیش می‌آید، از قبیل آن نامه‌نگاری حاشیه‌ساز آقایان مطهری و محمدجواد لاریجانی که اخیرا صورت گرفت، سعی می‌کنید میانجیگری کنید؟

اگر از من مشورت بخواهند، نظر مشورتی خودم را می‌گویم اما نپرسند لابد لازم ندیدند، پس دلیلی ندارد من دخالت کنم.

یعنی شما هیچ‌وقت راسا برای مدیریت برخی اختلافات ورود نمی‌کنید؟

اگر لازم دیدیم چرا، ولی خیلی ‌موقع‌ها لازم نیست. چون دوهزار کار هر روز در جمهوری اسلامی انجام می‌شود، ما مسئولیت نداریم همه را حل کنیم، یعنی نمی‌توانیم حل کنیم. آنجا که از من مشورتی بخواهند، نظرم را می‌گویم. یا اگر جایی لازم باشد ابتدا به ساکن نظری بدهم، حتی اگر نپذیرند این کار را می‌کنم. در کل بستگی به شرایط دارد.

مورد خاصی الان یادتان هست که خودتان برای حل مساله ورود کرده باشید؟

علی‌القاعده بوده، نه این‌که نبوده باشد. گاهی من مصلحت دیدم مسائلی را به اخوی گفتم، کما این‌که گاهی به افراد دیگر هم گفتم. یعنی برخی دوستان دیگر هم که مسئولیت‌هایی دارند، اگر چیزی به نظرم برسد و مصلحت باشد، به آنها می‌گویم.

رابطه خویشاوندی شما با آقای مطهری، با توجه به برخی موضع‌گیری‌های ایشان، یک رابطه ویژه است، تا حالا شده در میان حامیان یا دوستان سیاسی‌تان به خاطر مواضع ایشان دچار دردسر شوید یا مثلا مورد بازخواست دیگران قرار بگیرید؟

من تا حالا چنین احساسی نکردم چون افراد شخصیت‌های متفاوتی دارند، هر کسی باید پاسخگوی سخن خودش باشد. درست است که ما خویشاوندیم ولی دلیلی ندارد نظراتمان یکی باشد. ایشان نظراتی دارند که مطرح می‌کنند، اصولا عالم سیاست با عالم خانوادگی تفاوت دارد، افراد می‌توانند باهم بستگی داشته باشند اما آرای مختلف داشته باشند.

بعضی اختلاف‌نظرهای شما با آقای مطهری گاهی علنی و رسانه‌ای هم شده است، از قبیل همان موضوع نطق ایشان در مورد قوه قضاییه که شما بعدها گفتید که با او موافق نیستید. همسر شما در این‌گونه اختلاف نظرها چه موضعی دارند، اصلا در مورد این‌طور چیزها در خانه صحبت می‌کنید، ایشان نظری می‌دهند؟

بی‌نظر نیستند، بله گاهی صحبت می‌شود، منزل ما به طور طبیعی متاثر از اتفاقات سیاسی است، هم با فرزندان و هم با همسر گاهی در مورد این‌گونه موضوعات صحبت‌ می‌کنیم، ولی کمتر پیش می‌آید که مساله داغ و به‌روزی مطرح شود. به دلیل این‌که گرفتاری من خیلی زیاد است، کمتر در منزل وقت می‌گذارم. ولی خب گاهی سر شام و زمان‌هایی مثل آن، صحبت‌هایی می‌شود.

حالا در این اختلاف‌نظرها، نظر همسرتان به شما نزدیک‌تر است یا اخوی؟

بله، خب تا حدی روشن است... (می‌خندد)

شده تا حالا در برخی مواقع که مثلا آقای مطهری تحت فشار سیاسی یا رسانه‌ای بوده و احتیاج به حمایت داشته، همسرتان به شما بگویند چرا وارد نمی‌شوید و از ایشان حمایت نمی‌کنید؟

حالا ما با علی‌آقا رفاقت داریم، یعنی خیلی احتیاج به واسطه نیست. هم نماینده مجلس هستند و هم از سابق ما با هم رفیقیم. اگر من چیزی به ذهنم برسد به خود ایشان می‌گویم، پرده‌ای وجود ندارد. ببینید فکر می‌کنم یک نکته‌ای را از ذهنیت من درک کردید، من قائل نیستم که اگر با فردی اختلاف نظر داریم، ارتباط‌مان باید متاثر شود. حتی اختلافات اگر عمیق هم باشد، دلیل ندارد ارتباطات متاثر شود. بله اشکالی ندارد، بنده با شما اینجا صحبت می‌کنم، می‌دانم شما با فلان عقیده من مخالف هستید، اما خب من منطق خودم را دارم. قرار نیست رابطه ما از این اختلاف نظر متاثر شود. سبک من این‌طور است.

یادم هست یک زمانی خاطرات تان را در روزنامه ما منتشر می‌کردید، الان هم خاطره می‌نویسید؟

بله، می‌نویسم.

قرار است کتاب شود؟

بله اگر فرصت داشته باشم و اجازه بازنشستگی پیدا کنم؛ چون اینها را باید جمع و جور کرد، نوع نگارش من طوری نیست که الان قابل چاپ باشد. چون وقت نیست و من فقط علاماتی می‌گذارم تا موضوعات را فراموش نکنم. لازم است بنشینم دوباره فکر کنم با توجه به آن نکات کوتاه، موضوعات را به یاد بیاورم و بنویسم. مثلا از یک ملاقات با رهبری، من چند نکته‌اش را یادداشت می‌کنم. بعدها باید یادم بیاید و هر کدام از اینها را مفصل تر بنویسم. این هم باید موقعی باشد که وقت آزاد داشته باشم.

فیسبوک از موقعی که دولت جدید بر سر کار آمده، به سطح اول اظهارنظرهای سیاسی مسئولان آمده است، شما یا اعضای خانواده در این شبکه حضوردارید؟

نه ما حضور نداریم. البته از من چیزهایی در فیسبوک گذاشته بودند که مال من نیست. یک عده‌ای ظاهرا علاقه دارند و از این کارها می‌کنند.

نظرتان در مورد رفع فیلتر از این شبکه چیست؟

باید بررسی شود. شورای عالی مجازی برای همین چیزها تشکیل شده است. پس از بررسی کامل نکات مثبت و منفی آن در این شورا، می‌توان در موردش تصمیم‌گیری کرد. تاکنون چنین بررسی‌ای به این شکل کامل و جامع انجام نشده است بنابراین نمی‌توان نظر قطعی داد. یعنی هم فیسبوک و هم چیزهای دیگر همچون ویچت هم که گاهی در موردشان صحبت می‌شود، باید همین روند را طی کنند.

آقای لاریجانی، شمالی‌ها معمولا علقه خاصی به زادگاه خود دارند، اغلب در جمع‌های خانوادگی نیز به زبان محلی صحبت می‌کنند. شما هم در خانواده یا محیط‌های فامیلی به زبان مازندرانی حرف می‌زنید؟

خیر، چون خانواده ما که مازندرانی نیستند. ما هم چون در مازندران نبودیم و رشد نکردیم زیاد به این زبان آشنا نیستیم. من متولد نجف هستم و در قم بزرگ شدم، بعد هم که به تهران آمدیم. بنابراین ما ارتباط چندانی با آنجا نداشتیم. مگر این‌که بعضی بستگان‌مان را ببینیم و آنها به زبان محلی حرف بزنند، اینها از بس پیش من صحبت کردند، اگر آهسته بگویند و خیلی اصطلاحی صحبت نکنند می‌فهمم. اما خودم نمی‌توانم
صحبت کنم.

حالا که صحبت زبان شد، بعضی اصطلاحات و لغاتی که گاهی به کار می‌برید در افکارعمومی و رسانه‌ها ماجراهایی می‌سازد. جملاتی نظیر «ملت ایران با لولوی شورای امنیت روبه‌قبله نمی‌شود»، یا اصطلاحاتی مثل « رقص دیپلماتیک» و « موضوع لیز و غامض» و...، ریشه این ادبیات گفتاری را باید در فلسفه خواندن شما جستجو کنیم یا منشأ دیگری دارد؟

فلسفه چه ربطی به این چیزها دارد؟

از حیث پیچیدگی و متکلف بودن لغات...

این مثال‌هایی که زدید البته خیلی غامض و پیچیده نبود.

حالا شاید پیچیده‌ترهایش را من فراموش کردم، شما در مورد آن پیچیده‌ها توضیح بدهید.

توضیح خاصی که نیست، بالاخره هر کسی در گفتار سبک خاص خودش را دارد. این چیزها ربطی به فلسفه ندارد، فلسفه را اینقدر دست پایین نیاورید. (می‌خندد)

برخی بی نظمی‌ها در صحن علنی و تذکرات بعضا مکرر شما از پشت تریبون ریاست، خصوصا در جلساتی که از تلویزیون پخش می‌شود کمی توی ذوق می‌زند. شده تا حالا خیلی از این بی‌نظمی‌ها عصبانی شوید؟

نه من خیلی عصبانی نمی‌شوم، چون جنساً آدم پرتحرکی در این گونه واکنش‌ها نیستم.

در کل چه نمره‌ای به نظم نمایندگان این دوره می‌دهید؟

در کل نمایندگان در این دوره خیلی منظم‌ترند. معمولا جلسات ما روی 230، 220 و این‌طور اعداد تشکیل می‌شود.

اهل سینما هستید؟

خیر.

یعنی فیلم و سریال اصلا نمی‌بینید؟

چرا، اگر از تلویزیون پخش شود و من فرصت کنم، گاهی می‌بینم. ولی الان که وقتم خیلی برای این چیزها کم است. اگر مثلا تعطیلاتی باشد یا وقت‌های این‌طوری، ممکن است فیلم یا سریالی ببینم.

آخرین سریالی که دیده‌اید چه بود؟

اخیرا چیزی ندیدم. چند وقت پیش یک سریال پخش می‌شد که در خانواده ما می‌دیدند و من هم گاهی سر شام تکه‌هایی از آن را می‌دیدم، اسم خاصی هم داشت...

آوای باران؟

آهان، بله همین آوای باران. به نظرم جذاب بود. حالا همانقدری که من دیدم، با این داستان‌های روتین ـ که عشق و عاشقی در آنها هست متفاوت بود. یک تم جدید داشت و به نظرم با فنانیت و مهارت هم ساخته شده بود؛ ولی کلا این سریال‌های جمهوری اسلامی یک مشکلی دارد که خوش‌شروعند، اما آخرش خوب تمام نمی‌شوند. مثل این می‌ماند آدم را ببرند پشت بام، بعد یهو از آنجا رهایش کنند بیفتد پایین. از نظر ساختار هنری پایان سریال باید با کل آن همخوانی داشته باشد. البته این سریال بهتر از موارد دیگر بود، اما این ایراد کلی به هر حال
وجود دارد.

آخرین کتابی که خواندید چه بود؟

کتابی بود که اخیراً به دستم رسید، تحت عنوان «راسپوتین». محتوایش هم بررسی نقش راسپوتین در حکومت شوروی سابق بود. درباره راسپوتین کتاب زیاد نوشته شده منتهی این کتاب، خیلی تحقیقی و مستند است. به نظرم جزو کتاب‌های فاخر در این زمینه است. کلا هم خیلی پندآموز است که یک روستایی که خیلی دم از عالم غیب می‌زند و پیشگویی می‌کند، چقدر توانسته در سیستم حکومتی تاثیر بگذارد و چه مشکلاتی پدید آورده است. این کتاب را همین چند وقت پیش که قم بودم، یک شب تا ساعت دو و نیم سه بامداد خواندم و
تمامش کردم.

سوال آخر، نوروز چه برنامه‌ای دارید؟

علی‌القاعده یک مسافرت که با خانواده باید برویم.

کجا ان‌شاءالله؟ مقصد مشخص شده؟

فکر می‌کنم اگر خدا بخواهد مشهد مقدس.

ویژه‌نامه نوروزی جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
آملی
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۷
۰
۰
پدر بزرگوار ایشان حضرت آیت الله میزرا هاشم آملی از مفاخر و علمای بزرگ مازندران و ایران هستند، بهتر است افرادی نظیر علی لاریجانی اصالت خود را حفظ كنند و با جرات بگویند كه مازندرانی اند نه اینكه اصالت خانواده خود را منكر شوند. متاسفم؛ ایشان زمانی داعیه ی نمایندگی مجلس شهرستان آمل را داشت و اینك خود را مازندرانی نمی داند.
عنایتی
United States
۲۰:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۷
۰
۰
احمدی نژاد می خواست كار كند خوبه كه آقایون از انتخابات 84 شروع به تخریب شبانه روزی او كردند. بیچاره مظلوم واقع شد

نیازمندی ها