روایت پدر از قتل دختر ۷ساله

 با گذشت سه روز از قتل فاطمه‌زهرا دختر هفت ساله کرجی، علت قتل او همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. این درحالی است که براساس اعلام پلیس آگاهی استان البرز، این دختر‌بچه قربانی کینه و اختلاف شده است. پدر فاطمه‌زهرا در گفت‌و‌گو با خبرنگار جام‌جم، جزئیات تازه‌ای از این جنایت را تشریح کرد.
کد خبر: ۱۴۴۳۹۴۳
نویسنده لیلا حسین‌زاده - گروه حوادث
 
حوالی ظهر روز سه‌شنبه ۱۰بهمن ماه بود که خبر ناپدید شدن فاطمه‌زهرا درفضای مجازی منتشر و تقلای بسیاری از اهالی البرز برای یافتن سرنخی از او آغاز شد. چند ساعت بعد که با پدر دختربچه صحبت‌کردیم، به شدت مضطرب و منتظر یک تماس تلفنی نجات‌بخش بود تا ازبرزخ بی‌خبری رها شود. ساعاتی بعد از آخرین تماس‌مان، فرمانده انتظامی استان البرز خبر قتل دختربچه را اعلام ‌کرد.
محمد سعیدی، پدر فاطمه‌زهرا درگفت‌وگو با جام‌جم پرده از قتل او برمی‌دارد: «ساختمانی‌که من و برادرانم در آن زندگی می‌کنیم، متعلق به پدرم است که او طبقه اول را به یک زوج اجاره می‌دهد. آنها حدود دو سال است‌ مستاجر پدرم هستند‌. تمام بنگاه‌های منطقه می‌دانند که او واحدش را به زوج‌هایی اجاره می‌دهد که تازه زندگی‌شان را آغاز کرده‌اند. او در دریافت اجاره‌بها هم منصف بود. مثلا اگر پنج میلیون تومان بود، پدرم دو میلیون می‌گرفت تا زندگی زوج‌ها جان بگیرد. برای همین این شایعه ‌که مستاجر با صاحبخانه یعنی پدرم اختلاف و مشکل داشت، دروغ است. اخلاقی نیست برخی برای دیده شدن در فضای مجازی هرمطلبی را منتشر کنند. صحبت‌هایم با رسانه شما مورد تایید من است. درمدتی ‌که این زن وشوهر بدون فرزند، مستاجر پدرم بودند، هرگز آ‌نها را ندیدیم. روز قبل از جنایت، زن همسایه غیرمنتظره به درخانه ما آمد و به همسرم‌ گفت به دخترت بگو بیاید. همسرم پرسید با او چه ‌کار داری‌ که جواب داد دلم برایش تنگ شده است و می‌خواهم او را ببینم. دخترم آمد و زن همسایه او را در آغوش ‌گرفت و بوسید. بعد چند مجله تفریحی به عنوان هدیه به او داد و گفت: می‌دانی چقدر دوستت دارم؟! دیشب خوابت را دیدم. از بس دوستت دارم نتوانستم تحمل‌کنم و آمده‌ام ترا ببینم. دخترم فقط هفت سال داشت. وقتی به دختربچه محبت‌ کنی، درذهن‌ کودکانه‌اش می‌گوید چقدر این‌ آدم خوب و مهربان است. روز جنایت، ساعت ۷و۲۵ دقیقه صبح سرویس دخترم آمد تا او را به مدرسه برساند. وقتی بوق زد، همسرم به دخترم‌ گفت برو پایین تا من هم چادر سرکنم و بیایم.»
   
کمین قاتل
فاطمه‌زهرا با شوق ‌کودکانه پایین رفت؛ غافل از این‌که هیولای مرگ به انتظار نشسته بود: «دخترم به پارکینگ رفت و دیگر نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاد و زن همسایه باید اعتراف‌ کند. تمام این اتفاقات در مدت۲۰ تا ۳۰ ثانیه افتاد. راننده سرویس‌ که جلوی در بود، گفت‌ آقای سعیدی یک خودرو با عجله از پارکینگ‌تان بیرون رفت. راننده ابتدا به در پارکینگ ‌کوبید، بعد دنده عقب‌ گرفت و به خیابان رفت. پرسیدم دخترم‌ کجاست؟ گفت دخترت اصلا از در خانه بیرون نیامد. همان‌جا به پراید هاچ‌بک نوک مدادی‌ که صاحبش مستاجر خانه ما بود، مشکوک شدیم و بعد با مراجعه به دادگستری پرونده بچه‌دزدی تشکیل دادیم و تحقیقات پلیس شروع شد. من‌ که مشکوک شده بودم به مرد مستاجر گفتم از همسرت بپرس چرا این‌طوری از خانه بیرون رفته است. او هم زنگ زد و زن‌ گفت سرکار هستم. از محل‌ کارش جویا شدیم‌ که‌ گفتند دو ماه است اخراج شده. شوهرش دوباره زنگ زد و این بار گفت جای دیگری است. بار سوم تماس‌گرفت ‌که زن‌گفت می‌خواهد قهوه بخرد. از صبح به او زنگ می‌زدیم ‌که برگردد، اما مدام طفره می‌رفت.» درحالی‌که عکس‌های فاطمه‌زهرا با لباس فرم مدرسه در فضای مجازی دست به دست می‌شد، ماموران ‌آگاهی استان البرز شروع به بررسی دوربین‌های مداربسته‌ کردند و خودرویی را دیدند که‌ کودکی در آن نشسته بود: «‌دخترم سنی نداشت ‌که‌ جیغ بزند و کمک بخواهد. او خیلی مظلوم بود. برادرزاده ۱۴ساله‌ام ‌که هرروز ساعت شش و نیم صبح به مدرسه می‌رفت به من ‌گفت سه چهار روز بود که می‌دیدم آن زن در حالی ‌که پتو رویش ‌کشیده‌، داخل پراید روشن می‌نشست. انگار از قبل نقشه‌ کشیده بود که دخترم را تنها گیر بیاورد.» زن همسایه سرانجام ساعت۱۱صبح سه‌شنبه به خانه برگشت و همراه شوهرش بازداشت شد. آن‌طور که پدر دخترک می‌گوید، زن همسایه حتی در پلیس ‌آگاهی حاضر به همکاری نبود. او به قتل اعتراف‌ کرده بود، اما می‌گفت برای قتل همدست داشته و نام‌های مختلفی به پلیس می‌داد، اما با تحقیقات مشخص شد در این قتل تنها بوده است‌: «هنوز نمی‌دانیم دخترم چطور به قتل رسیده اما به‌ گفته یکی از ماموران جای یک ضربه روی سر بچه‌ام بود. او دخترم را دو روز در بیابان رها کرده بود و ساعت پنج شش بعدازظهر چهارشنبه پیکر او پیدا شد.» بغض راه‌گلوی پدر را می‌بندد و بعد از کمی سکوت ادامه می‌دهد: «نمی‌دانیم انگیزه او چه بوده و منتظریم آگاهی اعلام‌کند. بعضی می‌گویند از سر حسادت و این‌که فرزندی نداشت، دست به قتل زده است.»
سردار حمید هداوند، فرمانده انتظامی ‌استان البرز با اشاره به ارجاع پرونده مفقودی دختربچه هفت‌ساله در منطقه شهرک یاس‌ کرج‌ گفت: «متهم پرونده ‌که زنی ۳۵ساله است، در تحقیقات گفت به دلیل اختلاف و کینه‌ای ‌که داشته، کودک را ربوده و با انتقال به بیابان‌های اطراف ساوجبلاغ او را به قتل رسانده است.‌»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها