«جام‌جم» از پیامک‌های مردمی یک هفته گذشته سامانه ۱۶۲ گزارش می‌دهد

قهرمان ماندگار در ذهن مخاطبان

در حاشیه پخش سریال «فرار از زندان»

فرار از راستی

سریالی سرشار از تعلیق و تعلیق؛ البته غافلگیری فقط مخاطبان را تکان می‌دهد. شوک‌های ناگهانی به سر گردنه نگه‌داشتن مخاطب می‌ماند. چونان یک هیجان آنی و بی‌ژرفاست که بینش و معنای ویژه‌ای القا نمی‌کند؛ اما تعلیق از جهان دیگری است و بافت دیگری دارد.
کد خبر: ۱۴۴۳۳۶۱
فرار از راستی
 
هنر تعلیق به‌راستی چندان ساده نیست اما «فرار از زندان» سرشار از تعلیق پس از تعلیق است. یادم هست در نخستین پخش جهانی این مجموعه، کسانی بودند که از زار و زندگی افتادند و مدتی واقعا نتوانستند هیچ کاری جز زندگی‌کردن با فرار از زندان انجام دهند! نوشتم زندگی‌کردن و همزیستی، زیرا تعلیق را استادش هیچکاک بدین‌گونه تعریف کرده، تعلیق زمینه‌ای فراهم می‌آورد که مخاطب با فیلم با قهرمانش، با آنات و رخدادهای سکانس‌ها به‌راستی همزیستی می‌کند و به‌وسیله شگرد تعلیق به زیستن با همه احساس و دریافت و کنش و بینش قهرمان در طول تماشای فیلم می‌پردازد و پس از فیلم نیز این دریافته را با خودش حمل می‌کند و با آنها می‌زید؛ اما به قول همین هیچکاک نام‌آشنا، غافلگیری چنین ویژگی‌هایی ندارد و فرق‌شان به گونه‌ای ظریف است که در پرداخت اثر، بسیاری این دو را با هم اشتباه می‌گیرند.سریال تماشایی و خوش‌ساخت فراراززندان را تنها یک مجموعه درام تعلیقی پرهیجان (اکشن) به‌شمار آوردن، به‌راستی ساده‌لوحی وفرافکنی است(کاری که گزارش‌های رویی امثال ویکی‌پدیا دراین‌باره‌کرده‌اند) زیرا این مجموعه یکی اززیرکانه‌ترین دستاوردهای «تبلیغ مذهبی» غرب «صهیونیسم‌مسیحی»زده است؛ پرداخت چنین سریالی بایستی الگوی استادان کاربلد وطنی! قرار بگیرد تا به‌جای شعارهای نخ‌نمای بی‌تاثیر یادبگیرند همانند این سریال با شگردهای عام‌پسند و بس نافذ اما پیام‌های ایران و فرهنگ و تمدن زایا و پویا و هویت مومنانه ارجمندش را به جهانیان برسانند و بشناسانند تا ذهن‌های مسخ‌شده‌ و کژفهم‌ بارآمده‌شان را درباره ایران اسلامی و انقلاب معنابخش آن پالوده سازند. سایرس اسکوفیلد، نام محوری و تاثیرگذاری در هرمنوتیک کتاب‌های مقدس(عهد قدیم و جدید) است. او برداشت‌های یک‌سویه و لبه‌دار خود را از این متن‌ها در خدمت دیدگاه صهیونیسم‌مسیحی تنظیم کرده و در «کتاب مقدس مرجع» به تبلیغ این نگره تندروانه پرداخت که اکنون به‌شدت ازسوی هالیوود و رسانه‌های جهانی در قالب فیلم و سریال و دیگر تولیدهای فرهنگی به شیوه غیرمستقیم و مستقیم تبلیغ می‌شود. چکیده هدف اینها «دوام و قوام اسرائیل» به مثابه زمینه‌ساز ظهور موعود برای جنگ آخرالزمان و آقایی یهود در جهان آینده است به‌عنوان قوم برگزیده خدا که البته دیگر مردم فقط جانور/ هستیورانی خادم و خدمتگزار اینها هستند و اصلا انسان نیستند!
     
رهایی رستگارانه
سریال فرار از زندان، صاحب و طراح جهان (زندان، نماد آن است) را اسکوفیلد معرفی می‌کند که از دم حضور چونان سرور همه به مدیریت اوضاع و فرماندهی می‌پردازد و همه برای رهایی رستگارانه به او نیاز دارند. این موضوع با نمادها و نشانه‌های بسیار تاکید می‌شود. در بخش‌های پایانی که مایکل زیر تیغ جراحی از هوش می‌رود، به‌روشنی همین جهان ما، زندان تصویر می‌شود. هرچند در همان آغاز سریال، مایکل اسکوفیلد در پاسخ به غیرممکن‌بودن دررفتن از زندان با اعتمادبه‌نفس بالایی آمرانه می‌گوید: نه زندانی که خودم طراحش بودم! زندانبان، پاپ است یعنی مدرنیته‌ جهانی، زندانی و دربند یک جهان‌بینی مذهبی قدیمی‌اند: نظام پاپی! اگر بخواهم به معناهای ضمنی و پنهانی در مدار نام‌های هریک از زندانیان همراه با رهبرشان اسکوفیلد بپردازم، حوصله‌تان سر نمی‌رود اما از متن سخن‌مان به حاشیه‌های دور و دراز درمی‌غلتیم. (نام‌های این سریال فیبوناچی، لینک، سیلا و ... نمادهایی پرمعنا هستند و عقبه‌هایی گسترده در گذشته‌های فرهنگ غرب دارند).تنها همین که این برادران، دست بگول یعنی نماد همه پلیدی‌ها و پستی‌های زمینی را کوتاه می‌کنند و هربار به شیوه‌ای نمادین اما بسیار پذیرفتنی، در بند یا محدودش می‌کنند (مثلا صندوق عقب ماشین) نشانگر ویژگی محوری مایکل است؛ (گذشته از این‌که اسکوفیلد به «برادری بینشی» با انجمن برادری داربی باور دارد) مایکل، نام معاصر همان فرشته برگزیده خداوند یعنی میکائیل مقرب است که در ازل به فرمان ایزدی با اهریمن رویارو گردید و او را از درگاه خداوند راند و فروافکند (روایات عهدین). ماموریت کنونی فرشته مایکل همانا مبارزه بی‌امان و هماره با اهریمن و هرچه بیشتر محدودکردن شیطان بزرگ در زمین است (یکی از خطبه‌های پاپ ژان‌پل دوم).

به سوی رویای آمریکایی
از دیگر نمادها که اشاره به همان «رویای آمریکایی» تعریف و توصیف‌شده از سوی صهیونیست‌هاست تاکید مایکل بر دستیابی به «گنج روان» پنهانی است که بی‌آن همه نقشه‌ها نقش بر آب می‌شود؛ همه زندانیان در پی تحول بینشی و باورکردن مایکل سپس رهاشدن از زندان به سوی غرب! می‌روند، همان جایی که گنجی قلمبه از پول نقد(یعنی اقتصاد آزاد به‌عنوان یگانه مایه آسایش زندگی زمینی) فقط منتظر کشف شماری محدود، زرنگ‌های آگاه از وجود دارایی بادآورده و آماده دستیابی است.نام سارا نیز که از مشهورترین نام‌های یهودی است و پیوندش بامایکل یعنی صهیونیسم مسیحی بودن، کمال انسان است اکنون به بسیاری در غرب باورانده‌اند که کمک‌شان به اسرائیل عبادت خداست! و این یگانه راه رستگاری و راهیابی به بهشت است و به‌جز این یهودیان برگزیده ،دیگران دوزخی هستند! واژه‌ کلیدی دراین سریال «ایمان» است که ازنخستین بخش تا پایان بارها تاکید و تکرار می‌شود. ایمان داشته باشد و می‌دانیم که در تعریف اسکوفیلدی، ایمان فقط پذیرش و انجام فرافرمان‌های صهیونیستی یعنی فرمان‌های سرنوشت‌ساز مهم است همین و بس(پروتکل‌های سالانه زیون = صهیون را که مرور کنید درمی‌یابید این فرمان‌های محوری یا فرافرمان چه‌اند؛ دستورالعمل‌هایی که مسیر راه را روشن می‌کنند، راهی که مرحله به مرحله جهان و جامعه بشری را دگرگون و شکل دلخواه صهیون می‌کند). بیندیشید! این گزاره را بسیار دربزنگاه‌های مختلف می‌شنویم: هیچ‌چیز آن‌گونه که به نظر می‌رسد، نیست! 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها