رییس اداره تصادفات پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ خبر داد

تصادف مرگبار در بزرگراه آزادگان

اعتراف به تنبیه مرگبار دختر ۵ ساله

مرد جوان که کودک پنج‌ساله را کتک زده و باعث مرگ او شده بود، بازداشت شد. او در تحقیقات مدعی شد ضربه‌ های مرگبار را مادر کودک به او زده است.
کد خبر: ۱۳۶۷۰۲۳

ماجرای قتل دختر پنج‌ ساله صبح نهم اردیبهشت امسال با مرگ او در بیمارستانی در پایتخت فاش شد. روی بدن و دستان و پاهایش آثار جراحات و سوختگی داشت.

پزشکی‌قانونی اعلام کرده بود او براثر ضربه مغزی فوت شده و قبل از مرگ مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. مادرش مدعی بود پدر کودک او را برده و کشته است اما پدر مدعی بود کودک نزد وی نبوده و چون مادر کودک با مردی رابطه عاشقانه دارد، آن مرد مرتکب قتل شده است.

با تایید ادعای پدر کودک درباره رابطه عاشقانه همسر سابقش با مردی به نام شاهین، او تحت تعقیب قرار گرفت و روزهای پایانی هفته گذشته در خانه‌ای در شهرستان پردیس در شرق استان تهران بازداشت شد و در تحقیقات گفت: کودک اذیت می‌کرد و من و مادرش او را کتک زدیم. مادرش هم در مرگ او نقش داشت. اتهام آزار و اذیت کودک را هم قبول ندارم. در ادامه مادر کودک نیز بازداشت شد و مدعی بود ضربه‌هایی که این مرد زده کشنده بوده و ضربه‌های او باعث مرگ دخترش نشده است. محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جام‌جم گفت: متهمان پرونده در بازداشت به‌سر می‌برند. قرار شد کارشناسان پزشکی‌قانونی نظر دهندکه کدام ضربه‌ها باعث مرگ کودک شده است.

دختربچه را آزار ندادم

مرد جوان، با دستبندش بازی می‌کند و فریاد می‌زند مقصر و قاتل نیستم. مادرش با من همدست است. در حاشیه جلسه بازپرسی، گفت‌وگویی با او انجام دادیم و او پرده از قتل کودک برداشت.

شغلت چیست؟
شغل ثابتی نداشتم. مدتی نجاری کردم و بعد رفتم سراغ کارهای خدماتی و رانندگی. در هر کار مدت کمی می‌ماندم و بعد سراغ کار دیگری می‌رفتم.

سابقه‌داری؟
نه. اولین بار است که دستگیر می‌شوم.

از آشنایی با مادر کودک بگو.
یک‌سال قبل وقتی برای یافتن کار به یک مرکز خدماتی رفته بودم او را دیدم که در آنجا کار می‌کرد و ارتباط‌مان شکل گرفت. انگار شوهرش معتاد بوده و از هم جدا شده بودند. پدر کودک از او نگهداری نمی‌کرد. تصمیم داشتیم با هم ازدواج کنیم اما دختربچه، سد راه‌مان بود.

رفتارت با کودک چطور بود؟
اوایل خوب بود اما بعد، بهانه‌جویی و شیطنت‌هایش زیاد شد که طاقت تحمل آن را نداشتم. او همیشه بی‌قراری می‌کرد و همین باعث شده بود هردویمان او را بارها کتک بزنیم. هرجا می‌خواستیم برویم و کار پیدا کنیم قتل کودک این بچه سد راه‌مان بود. یکی باید در خانه می‌ماند و از او نگهداری می‌کرد. همین باعث اختلاف من و زن موردعلاقه‌ام شده بود. بچه اذیت می‌کرد و نمی‌توانستیم درست سر کار برویم و درآمدی داشته باشیم. پدرش هم سرپرستی بچه را قبول نمی‌کرد.

از شب قتل بگو.
آن شب، دوباره آن کودک ما را اذیت کرد و پیش پدرش نمی‌رفت. من و مادرش به‌شدت عصبانی شده و مثل قبل به جان کودک افتادیم و آن‌قدر او را زدیم که بدحال شد و کنجی افتاد. هردویمان ضربه‌هایی به او زدیم. بدنش سیاه و کبود شده و به‌سختی نفس می‌کشید. فرار کردم و او کودک را به بیمارستان رساند اما روز بعد فوت شد.

بعد از فرار چه کردی؟
وقتی با مادر کودک حرف زدم و فهمیدم دخترش مرده، شوکه شدم. تهدیدش کردم که نباید از من حرفی بزند در غیر این‌صورت پای خودش هم گیر است. او با صحنه‌سازی وانمود کرد پیکر دخترش را کنار سطل زباله، یافته و شوهر سابقش را به‌عنوان قاتل معرفی کرد تا او به دردسر بیفتد. من هم به خانه نرفتم و پیش دوستانم مخفی شدم.

چرا او را آزار دادی؟
هیچ‌وقت این کار را نکردم و این اتهام را قبول ندارم.

حوادث روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها