چرا جمهوری اسلامی ایران نباید به 40 سالگی برسد؟

«از ده سال پیش گفته‌ام که سیاست ما باید سرنگونی رژیم ایران باشد، رفتار رژیم ایران عوض نخواهد شد و تغییر رژیم تنها راه حل است؛ به همین دلیل قبل از سال 2019 ما که در اینجا (پاریس) هستیم در تهران جشن خواهیم گرفت.» این‌ها بخشی از سخنان جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ در اجلاس منافقین است.
کد خبر: ۱۱۸۶۰۰۹
چرا جمهوری اسلامی ایران نباید به 40 سالگی برسد؟

جام‌جم آنلاین: مشاور امنیت ملی ترامپ که بسیاری او را مهمترین مقام سیاست خارجی آمریکا بعد از وزیر امورخارجه این کشور می‌دانند از زمان بوش در جایگاه‌های رسمی و غیررسمی خواستار حمله ایالات متحده به ایران است.

بولتون که به گفته خودش مدت‌هاست پای ثابت اجلاس منافقین در پاریس است تاکید دارد: «ما اکنون رئیس‌جمهوری در ایالات متحده داریم که کاملاً با نظام حاکم در تهران مخالف است.» او همچنین اخیرا از ترامپ بابت خروج از توافق هسته‌ای با ایران قدردانی کرده است.

هرچند تکاپوی فردی که اخبار زیادی مبنی‌بر‌ درز اطلاعات محرمانه آمریکا به اسرائیل توسط او منتشر شده برای تاکید بر لزوم برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی چیز جدیدی نیست ولی این سوال وجود دارد که چرا تغییر نظام ایران باید برای رئیس‌جمهوری که نشان داده از سیاست داخلی و خارجی فقط بدست‌ آوردن پول‌های میلیاردی را می‌فهمد مهم باشد؟ مگر وجود جمهوری اسلامی ایران چه مقدار با منافع آمریکا در تضاد است که تمامی روسای جمهور این کشور از دموکرات و جمهوری‌خواه تا پول‌پرستی مانند ترامپ با شیوه‌های مختلف باید بدنبال سرنگونی آن باشند؟ برای پاسخ به این سوال لازم است مقداری به عقب برگردیم.

آغاز سلطه آمریکا بر صنعت نفت ایران

سپهبد زاهدی در خاطرات خود از وقایع پس از کودتای ۲۸ مرداد 1332 نقل می‌کند:‌ «روزی که شاه به تهران آمد، من در فرودگاه هیات دولت را به او معرفی کردم. همین که به نام دکتر علی امینی، وزیر دارایی کابینه خود رسیدم، احساس کردم که شاه خیلی ناراحت شد، گفت: چرا علی امینی را انتخاب کرده‌ای؟ پاسخ دادم: هندرسون (سفیر آمریکا در ایران) با من اتمام حجت کرد که چنانچه از دولت آمریکا انتظار کمک داشته باشید، باید بدانید که ما فقط به علی امینی اعتماد داریم او باید مسئله نفت را حل کند.»

سرانجام واشنگتن موفق می‌شود یک کنسرسیوم بین‌المللی تشکیل دهد تا به جای کمپانی نفت ایران و انگلیس، خود صنعت نفت ایران را اداره کند. در این کنسرسیوم ۴۰ درصد سهام به کمپانی نفت ایران و انگلیس که به بریتیش پترولیوم تغییر نام داده بود اعطا و ۱۴ درصد نیز به رویال داچ‌شل واگذار شد که بریتیش پترولیوم در آن هم سهام‌دار بود. مدت این قرارداد ۴۰ سال با حق تمدید ۲۵ ساله بود و حق هرگونه فسخ یا تغییر در آن را از ایران سلب می‌کرد اصلی که کاملاً با ملی شدن نفت ایران مغایر بود با این حال نفت کشور را با قیمت‌های مناسب برای آمریکا و همپیمانانش و کمتر از یک دهم ارزش واقعی برای ده‌ها سال به غارت می‌برد؛ در این میان ایران ۷۰ درصد نفت اسرائیل را هم با وجود تحریم این رژیم توسط اعراب تامین می‌کرد.

در نتیجه این قرارداد در فاصله سال‌ ۱۳۳۳ که کنسرسیوم امضا شد تا سال ۱۳۵۳ که بهای نفت افزایش یافت، کنسرسیوم حدود ۲۴ میلیارد بشکه نفت به بهای یک دلار و هفتاد سنت از ایران صادر کرد که پس از کسر هزینه‌های تولید، ۵۰ درصد آن نصیب ایران می‌شد، غارتی که در هیچ یک از ادوار تاریخ مشاهده نشده است.

نیکی کدی (محقق آمریکایی) می‌نویسد «در پاسخ به ایران که موضع خود را در مورد افزایش قیمت‌های نفت خام ملایم‌تر کرده بود حکومت آمریکا هم قول داد که ارسال اسلحه به ایران را ادامه دهد و از نظر سیاسی از ایران و شخص شاه حمایت نموده و در قضیه حقوق بشر حتی‌المقدور کوتاه بیاید.»

ارتش ایران در اختیار آمریکا

در دوران نخست‌وزیری منوچهر اقبال وابستگی ایران به آمریکا به اوج خود رسید و انعقاد قراردادهای مختلف، ایران را در خاورمیانه جزء اقمار آمریکا قرار داد؛ 14 اسفندماه 1337 موافقتنامه همکاری بین ایران و آمریکا در آنکارا توسط ارفع سفیر ایران در ترکیه و فلچروران سفیر آمریکا به امضاء رسید و بعد از آن از طرف وزارت امورخارجه طی بخشنامه‌ای به کلی سری اصول قرارداد به سفارتخانه‌های مهم ایران درکشورهای خارجی فرستاده و متذکر شد هر وقت خطری از طرف شوروی متوجه ایران شود و از طرف دولت ایران خبری به سفارتخانه نرسد، سفارتخانه مجاز است آن را همان روز به دولت آمریکا مستقیماً یا به وسیلة سفارت تسلیم کند. با انعقاد قرارداد دفاعی دوجانبه بین ایران و آمریکا، ارتش ایران به کلی در اختیار آمریکایی‌ها قرار گرفت و بعد از آن سیل افسران و درجه‌داران آمریکایی به ایران سرازیر و مداخله آنان در تمام امور ارتش چشمگیر و علنی شد.

خرید‌های نظامی ایران از ایالات متحده

هرچند بعد از آنکه جانسون رئیس جمهوری آمریکا طرحی را تصویب کرد که به موجب آن ایران می‌توانست در عوض اعطای مصونیت سیاسی (کاپیتولاسیون) به نظامیان آمریکائی و خانواده‌های آنها در ایران، معادل دویست میلیون دلار اسلحه آمریکائی خریداری کند، روند خرید سلاح ایران از آمریکا شدت بیشتری می‌گیرد با این حال از سال 1972 تا 1977 بود که انعقاد قراردادهای تسلیحاتی میان آمریکا و رژیم پهلوی رشدی 600 درصدی پیدا کرد و در سپتامبر 1978 تیمی مرکب از اعضای وزارت دفاع، وزارت امورخارجه و کمسیون امنیت ملی آمریکا جهت مذاکره درباره تقاضای خرید 10 میلیارد دلاری سلاح از سوی ایران راهی تهران می‌شوند.

۱۵ بهمن ۱۳۵۷ در بحبوحه انقلاب روزنامه اطلاعات در گزارشی به نقل از AP در خصوص لغو قراردادهای خرید اسلحه ایران از آمریکا نوشت: دولت ایران که به دلیل از دست دادن درآمد فروش نفت از نظر مالی آسیب دیده، تصمیم گرفته است قراردادهای خرید جنگ‌افزار از آمریکا را به میزان ۱۰ میلیارد دلار لغو کند. براساس گزارش واشنگتن‌پست توافق درباره فسخ سفارش‌های خرید اسلحه بین فرستاده نظامی آمریکا و فرماندهان نظامی ایران شامل ۱۶۰ فروند جت اف ۱۶ ساخت جنرال دینامیکس به ارزش 3.5 میلیارد دلار، ۷ فروند هواپیمای پیچیده اخطار هوابرد از محصولات بوئینگ حدود 1.3 میلیارد دلار، دو فروند ناوشکن به ارزش 1.4 میلیارد دلار، حدود ۲۰ فروند هواپیماهای جنگنده و شناسائی ماک دونالد داگلاس هر یک به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار و ۴۰۰ فروند موشک‌های فینیکس به ارزش یک میلیارد دلار است.

در سال 57 دستکم 8 میلیارد دلار از سفارشات نظامی 12 میلیارد دلاری ایران لغو شد که از این میزان 6.6 میلیارد دلار مربوط به آمریکا و مابقی مربوط به دیگر کشورهای اروپایی بوده است. تمام قراردادهای تسلیحاتی منعقد شده میان آمریکا و رژیم پهلوی در دهه 70 میلادی به گونه‌ای تنظیم شده بود که تحویل جنگ افزارها یک پروسه زمانی چندین ساله را طی می‌کرد ولی در عین حال پول این تسلیحات سریعا و بدون تقسیط از حساب مردم ایران به حساب صاحبان کارتل‌های اسلحه سازی آمریکا واریز می‌شد. روند انعقاد قراردادهای مزبور به گونه‌ای نامتوازن بود که در بسیاری از این قراردادها هیچگونه محموله تسلیحاتی از آمریکا وارد ایران نشد و آمریکایی‌ها نیز پس از وقوع انقلاب در ایران و سرنگونی رژیم پهلوی بهانه لازم را برای بلوکه کردن پول‌های ملت ایران یافتند.

27 دی 1394 در نخستین روز اجرای برجام جان کری وزیر خارجه آمریکا با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که ایران در پرونده شکایت از واشنگتن به دادگاه لاهه 1.7 میلیارد دلار غرامت دریافت می‌کند، بنا بر تاکید مسئولان وزارت امور‌خارجه اصل مبلغ پرداخته شده توسط ایران به آمریکا در دوران شاه بابت خرید جنگ‌افزار که توسط سیستم مالی و بانکی ایالات متحده بلوکه شده، 400 میلیون دلار بود، که با احتساب غرامت و بهره مبلغ فوق‌الذکر، آمریکا ملزم به پرداخت یک میلیارد و 700 میلیون تومان به ایران شد.

یک دلار زمان شاه چند؟

برای اینکه بیشتر به واقعیت ماجرای هزینه‌های نظامی زمان شاه پی‌ببریم می‌توان به مصاحبه آن زمان ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه‌ دولت موقت در خصوص اصرار دولت موقت برای بازگرداندن یا فروش اف۱۴های تحویل شده توجه کرد؛ ابراهیم یزدی می‌گوید: «وقتی که گزارشاتی که در مورد این هواپیماها تهیه شده بود، ما برخوردیم به این مسئله که تاکنون ایران ۵ میلیارد دلار بابت خرید این هواپیماها پرداخته و نگهداری آنها هرساله ۵۰۰ میلیون دلار خرج برمی‌دارد. یعنی ظرف ده سال ۵ میلیارد دلار به میزان قیمت این هواپیماها افزوده می‌شود. سیستم پرواز این هواپیما بسیار پیچیده است و حتی موشک‌هایی که این هواپیما حمل می‌کند (فونیکس) هنوز آزمایش نشده و به‌طور کلی به کار انداختن این هواپیماها برای خود آمریکا هم بسیار مشکل است و اگر دولت ایران بخواهد اینها را به کار بیندازد حداقل به چهارصد مستشار آمریکایی برای آموزش خلبان‌ها نیاز داریم. هر ساعت پرواز این هواپیماها برای ایران 1.5 میلیون دلار خرج برمی‌دارد.»

علاوه بر خریدهای نظامی، واشنگتن‌پست در گزارش دی‌ماه 1357 خود سرمایه محمدرضا شاه پهلوی را 20 میلیارد دلار تخمین و تأکید دارد سالانه حدود 2 میلیارد دلار از پول فروش نفت ایران مفقود می‌شود؛ برای متوجه شدن واقعیت این ارقام باید به این نکته توجه داشت که ارزش یک دلار آمریکا در زمان شاه بر اساس آمارهای رسمی این کشور بیش از 1400 دلار اکنون است یعنی اگر خرید کالایی زمان شاه یک دلار قیمت داشت اکنون برای خرید آن باید بیش از 1400 دلار پرداخت کرد و همه این‌ها در حالی است که در اواخر دوران رژیم پهلوی علی‌رغم افزایش چند برابری درآمدهای نفتی، بیش از 40 درصد جمعیت شهری و 70 درصد جمعیت روستایی ایران در فقر مطلق زندگی می‌‌کردند.

هزینه‌های 40 ساله جمهوری اسلامی برای آمریکا

با ضرب این اعداد در 40 سال حیات جمهوری اسلامی ایران می‌توان به‌خوبی دلیل دشمنی همه روسای جمهور آمریکا از دموکرات و جمهوری‌خواه تا ترامپ ثروت طلب را به‌خوبی متوجه شد اما این‌ها همه خسارتی نیست که این نظام به آمریکایی‌ها وارد کرده‌ است. بهمن‌ماه سال گذشته بود که رئیس‌جمهور ایالات‌متحده در جریان تصویب بودجه سال 2019 آمریکا در صفحه توئیتر خود نوشت: «بعدازاین همه حماقت برای هزینه کردن 7 تریلیون دلار در خاورمیانه، حالا وقت این است که در کشور خودمان سرمایه‌گذاری کنیم.» 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکایی‌های طی سالیان اخیر در بخش‌های مختلف منطقه از افغانستان و عراق تا سوریه، یمن، لبنان، فلسطین، بحرین و دیگر کشورها برای تسلط دوباره بر منطقه هزینه کردند و به اذعان مقامات این کشور در همه آنها این ایران بوده است که سربلند از همه آنها خارج‌شده است.

اردیبهشت‌ماه امسال آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از دانشجویان و معلمان در دانشگاه فرهنگیان تأکید کردند: دشمنی مستمر، عمیق و براندازانه آمریکایی‌ها، دشمنی با این‌جانب یا دیگر مسئولان کشور نیست بلکه خصومت با مجموعه نظام اسلامی و ملتی است که این نظام را انتخاب کرده و درراه آن حرکت می‌کند. ایشان همچنین با اشاره به اینکه آنها می‌خواهند نظام را نابود و مجدداً بر ایرانِ دارای ذخایر مهم و موقعیت راهبردی حکم‌فرمایی کنند در بخش دیگری از این سخنرانی تأکید کردند: کسانی که آن خصومت‌ها را نسبت به ملت ایران انجام می‌دادند، اکنون استخوان‌هایشان زیرخاک است اما جمهوری اسلامی ایستاده است، این آقا (ترامپ) هم روزی بدنش زیرخاک می‌رود اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده و سرافراز خواهد بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها