خوانش غزلی عاشورایی از پانته‌آ صفایی

حدیث تشنه‌ترین دست‌های صحرا

نگیر از شب من آفتاب فردا را / نبند روی من آن چشم‌های زیبا را
کد خبر: ۸۴۸۶۷۴
حدیث تشنه‌ترین دست‌های صحرا

تو گاهواره ماه و ستاره‌ها هستی

خدا به نام تو کرده است آسمان‌ها را

تو در ادامه هاجر به خاک آمده ای

که باز سجده کنی امتحان عظمی را

خدا سپرده به دستت چهار اسماعیل

که چشمه چشمه گلستان کنند دنیا را

چه کرده‌ای که به آغوش مهربانی تو

سپرده اند جگرگوشه‌های زهرا را

بگو چه بر سر بانوی آب آمده است

که باز می‌شنوم رود رود دریا را

چگونه تبر شکسته است شاخ و برگ تو را

چطور خم شده‌ای بر زمین سپیدارا؟!

بخوان! دوباره بخوان با گلوی مرثیه‌ها

حدیث تشنه‌ترین دست‌های صحرا را

از آسمان به زمین آمده است گیسویت

که سربلند کند دختران حوا را

***

سیمای بانوان عاشورا و لحظه‌های زنانه واقعه عاشورا کمتر در شعرهای عاشورایی تبلور یافته اند،البته به مدد موضوعات محوری شب شعرعاشورا در سالیان اخیر نگاهی جدی‌تر به این مقوله شده که سرایش غزل خوب‌ترین دختر حوا یکی از درخشان‌ترین این فرازهاست.

بیشتر آثار بانوان آیینی سرا بیش از هرچیز تحت تسلط یکی از این دو گفتمان عمده است اول گفتمان نگاه و زاویه دید مردانه و دوم گفتمان سلطه بی‌چون و چرای احساسات. نگرش از زاویه دید مردانه البته مختص زنان آیینی سرا نیست و بسیاری از زنان شاعر گرفتار این معضل هستند و سلطه زبانی و بیانی و نگرشی شعر مردانه در هزار سال گذشته چنان در ناآگاه قومی شان مانایی یافته که به راحتی توان گریز از آن را ندارند.

البته عده‌ای با هدف فرار از گفتمان اول در دامان گفتمان دوم می‌افتند و آن سلطه زبان صرفا احساساتی بر شعر است این مساله در شعر آیینی و به خصوص شعری که به حماسه عاشورا می‌پردازد تنها می‌تواند بخش محدودی از ماجرای عاشورا را بازگویی کند.

پانته‌آ صفایی در این شعر، اثری فراتر از سطح معمول غزل بانوان آیینی سرا ارائه کرده است. او با نگاهی ژرف و زاویه دیدی زنانه به ماجرا نگریسته و این مهم را می‌توان در سطر سطر غزل مشاهده کرد مثلا آنجا که می‌خواهد لحن حماسی را با بیات عاطفی گره بزند تلمیح به ماجرای حضرت هاجر را برمی‌گزیند و محصول کار بیتی عاطفی و حماسی و زنانه است:

«تو در ادامه هاجر به خاک آمده ای/ که باز سجده کنی امتحان عظمی را/ خدا سپرده به دستت چهار اسماعیل/که چشمه چشمه گلستان کنند دنیا را»

انتخاب جنس عناصر در این بیت و مراعات نظیر خلق شده در آن نیز زمینه ساز این فضاست و نباید از آن غفلت کرد:

«تو گاهواره ماه و ستاره‌ها هستی/ خدا به نام تو کرده است آسمان‌ها را»

این نگاه زنانه در همه جای غزل قابل مشاهده است و در قالب ایهام و تلاش برای توسعه بیانی شعر از مویه‌های مادرانه بهره برده و این بیت را خلق می‌کند:

«چه کرده‌ای که به آغوش مهربانی تو/ سپرده‌اند جگرگوشه‌های زهرا را / بگو چه بر سر بانوی آب آمده است / که باز می‌شنوم رود رود دریا را»

پایان‌بندی شعر البته حسن ختامی ارجمند برای این بیان حماسی عاطفی از زبان زنی شاعر در تجلیل از حماسه ماندگار بانویی جاودانه است:

«از آسمان به زمین آمده است گیسویت/که سربلند کند دختران حوا را»

***

باری بررسی این غزل می‌تواند گویای تلاش‌های بانویی شاعر باشد که می‌خواهد از تسلط کلیشه‌های غزل همگنان خویش فراتر رود و به نظر می‌رسد در این راه موفق بوده است.

هاشم کرونی

منتقد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها