آیا در «شخصیت ملی» ایرانیان، تغییری به وجود آمده است!؟ آیا، در «شخصیت ملی» و «وجدان ملی» کشورمان، تحول ناخواسته، رخ داده است!؟
آیا در «شخصیت ملی» ایرانیان، تغییری به وجود آمده است!؟ آیا، در «شخصیت ملی» و «وجدان ملی» کشورمان، تحول ناخواسته، رخ داده است!؟
کد خبر: ۱۴۰۸۵۴۴
نویسنده سینا واحد | نویسنده

آیا، جامعه‌شناسان و روان‌شناسان وطن‌پرست و ایران‌گرا، به پدیده‌های بزرگ اجتماعی و تاریخی، توجه کافی و شایسته می‌کنند؛ تا، تحلیلی مبتنی بر تحقیقات روان‌شناسانه، از این «شخصیت عظیم» و تحول‌یابنده تقدیم به جامعه علمی کنند. و بدین‌گونه: توان سازمان رسانه‌های گوناگون میهن عزیز را، در دسترسی به تفسیر و تشریح واقع‌گرایانه حوادث بزرگ، افزایش دهند!!!
اگر، قبول داشته باشیم که در جهان امروز، بزرگ‌ترین دشمن تمدن علمی و تمدن دموکراسی‌گرای غربی، فقط «ایران امام...» و «ایران قوی» هست! پس، تمامی رسانه‌های کوچک و بزرگ مدافع تمدن جدید جامعه جهانی، «دشمن بزرگ ایران» و شخصیت تاریخی قدرتمند پراحساس هویت‌گرای تازه به نمایش درآمده ایران و ایرانی و ایران‌زمین هستند! و این دشمنی و دژخویی با «ایران...» سبب می‌گردد، یا با «قدرت تکذیب»، یا با «قدرت ویرانگر تحریف»، به حقایق جدید بزرگ ملی، بنگرد و آن را به مصرف‌کننده خانه‌نشین، تحویل دهد یا با ترکیب هنرمندانه این دو قدرت و چیدن حساب‌گرانه «واژگان»، بر روی بستر تکذیب و تحریف، «تخریب وحشتناک واقعیت» را، به عنوان، محصول نهایی جامعه ارتباطی و اطلاع‌رسانی جهانی، روی میز یا سفره پهناور مصرف نیازهای اطلاعاتی و خبری، قرار دهد.
اما، واقعیت درخشنده و بی‌مرزی که در «شخصیت ملی ایران قوی»، طلوع کرده و در مدار اقتدار ذهنی و روحی «ایران مقتدر» به چرخش درآمده، چیست!!! و چگونه می‌توان، آن را مورد تفسیر روانشناسانه ایرانی، قرار داد.
در تاریخ معاصر ایران، اولین «تشییع بزرگ و ملی و پهلوانانه» «تشییع پیکر، پهلوان تختی» است؛ که نیم‌قرن پیش؛ در تهران، اتفاق افتاد. «پهلوان تختی»، قبل از مرگ پرسوال و پرچالش، عکسش در صفحات اول روزنامه‌ها، به عنوان قهرمان، چاپ می‌شد و یک چهره پرشهرت، در سرتاسر کشور به حساب می‌آمد... و پس از نیم‌قرن، دگرباره، تهران، شاهد، یک «تشییع جنازه باشکوه و حیرت‌انگیز» می‌شود اما، با جمعیتی، تقریبا، ده‌ها برابر «پهلوان تختی»!! و این «پهلوان جوان» و غیرمسلمان، یک جوان مسیحی است، که در هیچ میدان ورزشی؛ نه مدال قهرمانی گرفته و نه بر، سکویی، ایستاده و نه، «زنده‌بادی» شنیده!! «او» تنها، و تنها، یک غیرت‌ورز و یک «غیرتمند مسیحی ایرانی» است که در راه دفاع از میهن، پا به میدان نبرد گذاشته؛ و خون جوان خویش، را در راه «ایران قوی» و «ایران امام»، تقدیم به خط آبی‌فام جاودانه‌ها و جاودانگی کرده است؛ فقط همین... . آن، «حقیقت» یا «واقعیت درخشنده» که در روح ملی ایرانیان، به‌وجود آمده و به هیچ‌وجه، نمی‌توان آن را، نادیده گرفت، احساس قدرت و «اقتدار» آینده‌گرایانه، و میهن‌پرستانه است. اگر، در شخصیت ملی ایران امروز، چنین عنصری، و چنین «گرایش اقتدارخواهانه‌ای»، رشد، نکرده بود و بوسه قدسی بر کرانه‌های سپیده‌دمان قدرت، نزده بود؛ نباید برای، یک جوان مسیحی بی‌نام و نشان روزهای نخستین دفاع و نبرد و جنگاوری، سینه فراخ یک ملت به تلاطم بیفتد و چشم‌های پراحساس یک جامعه، گریان و اشک‌ریزان شود. تشییع جنازه «جانی‌‌بت»، بر روی هزاران، هزاران دست وفادار و مومن ایران‌دوست، یعنی اقتدار روحی یک ملت، یعنی، قدرتمند بودن شخصیت ملی ایرانی، و یعنی: قدرت‌خواهی و اقتدارگرایی ذهنیت ملی ایران قوی و اگر ... آری و اگر، جز این بود؛ نباید، یک «نام» ناآشنا، در ذهنیت بزرگ جامعه، به‌سرعت، تبدیل به، «آشناترین» و «قهرمان‌ترین»، نام پرآوازه، شود و در سکوی همیشه‌ به‌یادماندنی تاریخ جاودانه‌ها، بایستد.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها