درباره مریلا زارعی که نقش‌های ماندگاری در تلویزیون و سینما آفریده است

بانوی سینمای پایداری

حاشیه‌‌ای که هوشمندانه بر متن می‌چربد

«جیران»، جذاب است

«جیران»؛ یک مجموعه‌ی تلویزیونی تاریخی-تغزلی است که به‌ کارگردانی حسن فتحی و به نویسندگی مشترک او با احسان جوانمرد ساخته شده اس
«جیران»؛ یک مجموعه‌ی تلویزیونی تاریخی-تغزلی است که به‌ کارگردانی حسن فتحی و به نویسندگی مشترک او با احسان جوانمرد ساخته شده اس
کد خبر: ۱۳۷۳۳۷۰
تهیه کننده‌ی این مجموعه‌ی تلویزیونی اسماعیل عفیفه است. در این مجموعه‌ی تاریخی-تغزلی، فتحی به حریم سلطنت ناصرالدین گام نهاده و رمانتیسم جاری در مناسبات داخلی قصر و اتمسفر عاشقانه‌ی حرم‌سرا را در یک ساختار سرد و رسمی قدرت مورد کنکاش و بازبینی قرار داده است.
 
قرار دادن رخدادهای عاشقانه و خرده‌روایت‌های فرعی و غیر رسمی در دل یک رویداد تاریخی-سیاسی علاوه بر ارائه‌ی تصویر عمومی از سوژه‌ی دل‌سپارانه، به رقابت‌های مسموم و مرسوم در یک ساختار مدار بسته می‌پردازد و این‌که چگونه زنان حرم‌سرا برای تفوق و کامیابی از تدابیر زنانه بهره می‌جویند.
 
در این مجموعه اگر چه عنایتی به امر سیاست و حکمرانی سنتی و آسیب‌های موجود در نهاد یک نظم سلطانی پرداخته می‌شود و این‌که میرزآقاخان نوری در قامت یک صدراعظم سودجو و فرصت‌طلب چگونه امور دیوانی را برای تنفیذ و توسعه‌ی قدرت خانوادگی خود هندل می‌کند اما حاشیه‌پردازی و پرداختن به مناسبات غنایی درون سلطنت و حرم‌سرا و نیز هماهنگی آکسیون داستان زندگی و زناشویی شاه قاجار، خود موضوع اصلی این مجموعه‌ی تلویزیونی است.
 
تبدیل حاشیه به متن و مانور دادن در پیرامون این محور اصلی، موضوعی است که گویا آگاهانه و از روی تعمد صورت پذیرفته است، نه این که خطای استراتژیک نویسنده و کارگردان آن باشد و ناخواسته کار به بیراهه برود! نه به نظر چنین خطایی در کار نیست. اساساً این رخدادها پیرنگ اصلی داستانِ جیران است که فتحی در اپیزودهای مختلف به نمایش آن اهتمام کرده است. 

با این همه مجموعه‌ی جیران، رویِ یک روایت عاشقانه در جریان زندگی ناصرالدین‌شاه نیز متمرکز نشده است. این مجموعه حاوی چند خرده‌روایت است و با قراردادن آن‌ها در کنار یکدیگر می‌کوشد تصویر کامل‌تری از رویدادهای جاری در دل قصر بدهد و بر جذابیت داستان بیفزاید و این اتفاق در مواردی رخ می‌دهد و در پاره‌ای از موارد نیز از قدرت تحقق آن کاسته می‌شود ولی این رخدادها در نیل به اهداف خود از موفقیت‌هایی برخوردارند که مخاطب سر از بارگاه این داستان بر نمی‌دارد و همواره در جستجوی سرنوشت پرسوناژهای این سریال است.

از آنجایی که هدف اصلی نویسنده و کارگردان فیلم پرداختن به حواشی موجود در داخل قصر است بنابراین نباید چنین تلقی شود که سریال از روایت اصلی خود خارج شده و از رسالت راستین خود دور افتاده است.
 
نویسندگان فیلم‌نامه تصویر دقیقی از شخصیت‌های فرعی داستان ارائه می‌کنند و در کنار آن به روایت داستان زندگی ناصرالدین شاه قاجار و قصه‌ی عشق و عاشقی او می‌پردازند.

بدیهی است که مسائل مربوط به حرم‌سرا و رمانتیسم سلطانی اگر چه در امر سلطنت و حکومت، سوژه‌ای حاشیه‌ای قلمداد می‌شود و نباید به متنی مهم مبدل گردد ولی هدف اصلی حسن فتحی دقیقاً بر همین امر دایر شده است تا امر فرعی را از بطن تاریخ بیرون بکشد و به نمایش عموم بگذارد.
 
بنابراین نباید نویسنده و کارگردان این مجموعه را برای اعراض از امور دیوانی در یک دستگاه سلطنتی-سیاسی ملامت کرد، گویا فتحی می‌خواهد بر تاریخ فرعی، غیر رسمی و بر امور عاشقانه‌ی مستتر در زیر سلطه‌ی قدرت بپردازد و اساساً خود ناصرالدین شاه یک کارکتر رمانتیک و زیباشناسانه‌ای دارد. او در کنار کار سلطانی، شعر و داستان می‌نویسد، نقاشی می‌کند، به خوشنویسی می‌پردازد، به موسیقی و تئاتر بها داده و آن‌ها را ترویج می‌کند و در غایت امر گرایش روشنی به مقوله‌ی تجدد دارد. اگر چه او در یک وضعیت متناقض در کشاکش سنت و تجدد گرفتار است، گاه حاکمی مستبد است و گاه متجدد اما میل مبرهنی برای نوگرایی دارد و اساساً جرقه‌های مدرنیسم در ایران، در عصر ناصری زده می‌شود و گرایش او به توسعه و ترقی امر غیرقابل انکاری است.
 
کیست که نداند راه نوگرایی و نوسازی در ایران، در آن برهه از تاریخ گشوده شد ولی دریغا که ما نگاه سیاهِ سیاسی به سلسله‌ی قاجار داریم و آن هم عمدتاً به خاطر انعقاد عهدنامه‌های گلستان و ترکمن‌چای است که باید در بستر تاریخی آن زمان و در متن جهان آن روز مورد داوری قرار بگیرد و این‌که چگونه در زمانه‌ای که نظام‌های جدید بین‌الملل و رقابت‌های سیاسی و اقتصادی بین دول قدرت‌مند غربی شکل گرفته بود، او تن به آن قراردادهای تحمیلی داد. این‌که در یک سو هئیت‌هایی با دانش سیاسی و تجهیزات نظامی جدید و در سوی دیگر میرزاهای سنتی سلطنتی که اطلاعی از جهان آن روز و علم سیاست جدید و منطق رقابت‌های سیاسی و نظامی بی‌المللی ندارند قرار گرفته‌اند... و طبعاً هر حکومتی در چنین موقعیتی تن به آن قراردادهای تلخ و تحمیلی می‌داد، بنا بر این چنین تدابیری باید در شرایط خاص خود مورد ارزیابی قرار بگیرد.

به هر صورت ناصرالدین شاه، شخصیت و تفکر نوگرایی داشت و ای کاش او به جای پادشاهی، پروژه‌ی فرهنگی یک دستگاه سیاسی را عهده‌دار می‌شد و یحتمل در یک چنین موقعیتی به توفیقات قابل توجهی دست می‌یافت.

به هر حال سریال جیران تم عاشقانه‌ای دارد و به صورت کلی کار زیبا و جذابی است، سریال از یک کمپوزیسیون قوی و قابل تاملی برخوردار است. قصه‌پردازی، دیالوگ‌های درخشان، تصاویر خوش آب و رنگ، پرداختن به جزئیات و دیگر عناصر موجود در فیلم بر غنای کلی و بر جذابیت آن افزوده‌اند.

اگر چه گاهی اوقات برخی فضاسازی‌ها آن‌گونه که باید مناسب از کار در نیامده‌اند. به عنوان مثال در برخی موارد گریم برخی از بازیگران وضعیتی امروزی دارد و دیالوگ‌های درخشان فیلم با فقدان راکورد به سمت و سوی ادبیات کوچه‌بازاری امروز میل می‌کند. این قبیل موارد اگر چه در کلیت فیلم از بسامد بالایی برخوردار نیستند ولی ظهور مستعجل آن حتی، در ساختار ادبیات تاریخی چیزی نیست که از نظرها دور بماند.

شخصیت پردازی رجال، خاقان و خواتین و خواجگان و ایفای نقش عموم آن‌ها مبین تمامیت‌خواهی و تملق در ساختار قدرت و حکومت است که امروز نیز قابل ادراک است. شقاق و شقاوتی که در هسته‌ی قدرت وجود دارد و نیز دسیسه‌چینی‌های مستمر برای حذف دیگری حدیث آشنایی در این سریال است که بازیگران آن به نیکی از پس آن برآمده‌اند. همین ایفای نقش و القائات دقیق آن، این مجموعه‌ی تاریخی را جذاب و تماشایی کرده است.

اداره‌ی امور داخلی قدرت و اقتدار مهد علیا و اجرای متکلفانه و نمایش وجهه‌ی اَشرافیِ بازیگرِ این نقش، از درخشان‌ترین وجوه بازیگری در این مجموعه است که به زیبایی از آب درآمده است. بازیگر نقش مهدعلیا به شکل حیرت‌انگیزی در این نقش حلول کرده و با حرکات و سکنات بسیار سنجیده و دقیق جاه‌طلبی‌های یک بانوی سلطنتی را تداعی می‌کند و این موفقیت مشترک یک کارگردان و بازیگر است.  

در اين مجموعه‌ی تلویزیونی که به وقایع بعد از ماجرای قتل «امیرکبیر» و صدارت «میرزا آقاخان نوری» می‌پردازد، همان‌گونه که گفته شد اگر کارگردان به مسئله‌ی قتل امیرکبیر و حواشی پیرامون آن تامل بیشتری می‌کرد بی‌تردید بر جذابیت کار می‌افزود، این‌که آیا امیرکبیر صرفاً به خواست مهدعلیا از صحنه‌ی قدرت حذف می‌شود یا دست دیگران از آستین مهدعلیا بیرون آمده و دسیسه‌ی سرویس‌های خارجی است که امیرکبیر را به خاک و خون می‌نشاند؟ اگر کارگردان با وسواسی ویژه و متاملانه‌تر به این ماجرا می‌نگریست، به یقین بر کیفیت و اهمیت این مجموعه می‌افزود. اجرای این تدابیر در کنار نگاه تغزلی ناصرالدین شاه و نیز تبختر و تحکم خاص مهدعلیا که به شکل هنرمندانه‌ای در کلیات فیلم اجرا شده بر غنای کار کمک می‌کرد. ای کاش حسن فتحی به راحتی از کنار ماجراهای مربوط به امیرکبیر و این اپیزود مهم تاریخی عبور نمی‌کرد. 

همچنین موسیقی متن فیلم که با هنرمندی فردین خلعتبری ساخته شده به لحاظ حسی کمک شایانی برای جذب مخاطب می‌کند و بالطبع از دیگر مزیت‌های این مجموعه‌ی تلویزیونی به شمار می‌رود. در کنار موفقیت‌های دیگر این اثر تلویزیونی، تقدیم هر قسمت از این مجموعه به شخصیت‌های هنری و سینمایی کشور و حتی تقدیم یک قسمت از آن به مردم آبادان و حادثه‌دیدگان برج متروپل، از دیگر نکات قابل تحسینی است که فتحی با هوشمندی به آن مبادرت نموده است.
در پایان باید اشاره کرد که فتحی فیلم‌ساز موفقی است و آثار درخشانی را تا به امروز خلق کرده است. هر فیلمی که او می‌سازد و هر کاری که در صحنه‌ی کارگردانی می‌کند حاوی نکته‌هایی است که باید به تماشای آن نشست و به کشف آن پرداخت.

نویسنده: حسین نجاری، شاعر و مستندساز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها