گفتگو با سارقی که با دلیلی عجیب دزدی می‌کرد

سرقت برای اثبات

«می‌خواستم به خودم ثابت کنم که می‌توانم». این جمله را سارق جوانی می‌گوید که به اتهام سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت شده‌است. پسر جوانی که تابه‌حال هیچ کار خلافی انجام نداده و به خاطر قولی که به نامزدش داده و اثبات موضوعی به خودش دست به سرقت زده‌است.
کد خبر: ۱۲۶۷۱۰۷

به چه جرمی ‌بازداشت شدی؟
سرقت لوازم داخل خودرو.

چه خودروهایی را سرقت می‌کردی؟
اغلب خودروهای داخلی که سیستم ایمنی درست و حسابی نداشته باشند. با یک دیلم یا یک سوئیچ یدک در خودرو را باز می‌کردم و وسایل باارزش آن را به سرقت می‌بردم.

با وسایل سرقتی چه می‌کردی؟
تمام وسایل سرقتی را به نامزدم می‌دادم.

چرا به نامزدت می‌دادی؟
برای این‌که من نیازی به این وسایل ندارم. تمام آنها را در اختیار او قرار می‌دادم تا به مهشید ثابت کنم من از آن بچه‌های پاستوریزه نیستم و می‌توانم گلیمم را از آب بیرون بکشم.

یعنی فقط به خاطر اثبات خودت به نامزدت سرقت انجام می‌دادی؟
دقیقا. من نیاز مالی ندارم. در یک شرکت خصوصی کار می‌کنم و درآمدم هم خوب است. اصلا آدمی ‌نیستم که اهل خلاف باشم و تا به حال یک چراغ قرمز را هم در عمرم رد نکرده بودم، چه برسد به این‌که سرقت کنم. خودم با این کار مخالف بودم و اگر خانواده‌ام از این ماجرا باخبر شوند بی‌شک پدرم سکته می‌کند. پدرم یک مرد زحمتکش است که ما را در زندگی طوری بزرگ کرده که دل‌مان چیزی نخواهد و به داشته‌هایمان قناعت کنیم.

پس چرا این کار را انجام دادی؟
با مهشید چند ماه قبل در یک دورهمی ‌آشنا شدم. دختر سرخوش و شادی که هرکاری انجام می‌داد تا جمع آنجا شاد شود. آن شب اولین‌بار بود که مهشید را می‌دیدم اما آخرین‌بار نبود. بازهم او را دیدم و کم‌کم به او علاقه‌مند شدم. خیلی زود به خواستگاری‌اش رفتم و با هم نامزد کردیم. کمی‌ که بیشتر به هم نزدیک شدیم با اخلاق او بیشتر آشنا شدم. مهشید دنبال هیجان بود. دنبال شادی‌هایی که دیگران تجربه نکرده بودند. وقتی فیلم‌های اکشن و خارجی را می‌دید که چطور سارقان دست به سرقت می‌زنند و پلیس هم نمی‌تواند به گرد آنها برسد، خیلی لذت می‌برد. همیشه به من می‌گفت دلم می‌خواست شوهری داشته باشم که این‌همه جنم داشته باشد و بتواند کلی کارهای خلاف هیجان‌انگیز کند. این ماجرا ادامه داشت تا در یک دورهمی ‌صحبت از هیجان سرقت شد. مهشید آنجا مطرح کرد که من خیلی پاستوریزه هستم و با آرزوهایش تطابق ندارم. من که از این حرف او خیلی ناراحت شده‌بودم، آن شب تصمیم گرفتم به او ثابت کنم می‌توانم خلاف کنم اما خودم نمی‌خواهم.

و به همین دلیل، افتادی در کار خلاف؟
البته اوایل نمی‌دانستم چطور می‌شود این کار را انجام داد. زمان زیادی وقت گذاشتم تا یاد گرفتم و چندین بار هم روی ماشین خودم تمرین کردم. این را هم بگویم در آن جمع دورهمی ‌پسر جوانی بود که ید طولایی در این کار داشت و آموزش‌ها را او به من می‌داد. به خودم که آمدم دیدم خیلی راحت می‌توانم در خودروها را باز و وسایل داخل آن را سرقت کنم.

تا چه زمانی می‌خواستی به این کار ادامه دهی؟
تا زمانی که به مهشید ثابت می‌شد من دل و جگر دارم. بعد از آن هم می‌خواستم وسایل سرقتی را داخل بسته بگذارم و به صاحبانش برگردانم. من حتی مدل و شماره پلاک و آدرس محلی را که سرقت کرده بودم برمی‌داشتم که بعد بتوانم اموال سرقتی را برگردانم. بیشتر از این‌که به مهشید بخواهم ثابت کنم که می‌توانم، می‌خواستم به خودم ثابت کنم. همیشه در مدرسه به من می‌گفتند دست‌وپاچلفتی. خانواده و دوستان هم حسابی روی من باز نمی‌کردند و من می‌خواستم به خودم ثابت کنم که حرف‌های آنها درست نبوده است.

ضمیمه تپش روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها